نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین بوس
اگر صد تخت خود بر پشت پیل است
چو بی نقش تو باشد تخت نیل است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو
زهی ترکی که میر هفت خیل است
ز ماهی تا به ماه او را طفیل است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۱ - تأسف بر مرگ شمسالدین محمد جهان پهلوان
خروش طبل وی گفتی دو میل است
که میدانست کان طبل رحیل است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۶ - در حقایق و توحید کل فرماید
توئی مقصود ما اینجا طفیل است
هزاران به ز من در کوی خیل است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۶ - در حقایق و توحید کل فرماید
زمین و آسمان اینجا طفیل است
ملک با آدمی درجنب خیل است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵ - در نعت سیّد المرسلین علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیّات فرماید
زمین و آسمان او را طفیل است
مَلَک با آدم و جنّش زخیل است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
خدا را یافتم کو جبرئیل است
ز عقل کل مرا اینجا دلیل است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات
به اعضا پشهای همچُند فیل است
در اسما قطرهای مانندِ نیل است
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۶ - در جزلی عمل
گرت امروز سوی ظلم میل است
بدان کان میل فردا چاه ویل است
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۳ - فرستادن پدر زلیخا قاصدی به سوی عزیز مصر و عرض کردن زلیخا بر وی و قبول کردن وی آن را
به راه مصر چشم او سبیل است
برای مصر اشکش رود نیل است
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۵
درین منزلگه فانی شهان را
به لشکرگه که هر سو کوس و پیل است
بدان لشکر پگه در وقت شبگیر
ز طبل نوبتی کوس رحیل است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۰ - گفتار در چگونگی عشق
وجود عشق کش عالم طفیل است
ز استیلای قبض و بسط میل است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
چه شد گر گوش ماهی پر ثقیل است
که موجش مصرع بحر طویل است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۹ - ملاقات رام با سهیل وقت برگذشتن سهیل از آسمان به زمین
به خون نا حقش از بس که میل است
گذرگاهش ز خونها سیل سیل است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۲ - در صفت فصل بهار برسات و فراق رام
به سقایی چه شخص بی بدیل است
که آب زندگیش آب سبیل است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۷ - تسلّی دادن ترجتا سیتا را
دلش گفتا که دلبر ناقتیل است
حیات تو حیاتش را دلیل است
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در تعریف اسب
همانا اسب جادو زین قبیل است
که نصفش اسب باشد نصف قیل است
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲
به بزم ای زاهد اینک می سبیل است
اگر وقتی به جنت سلسبیل است
رود جان از تن و جانان به محمل
من و او هر دو را عزم رحیل است
غم او بر خلاف نار نمرود
[...]