گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۸ - جواب

 

محمد گفت کز حق نیستش بین

شدم مبعوث با ساعت کهاتین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۹ - سؤال چهارم

 

بدون علم باشد سالها بین

ز حد جهل تا سر منزل عین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

ازینجا رخت بردن جانب عین

که چندان نیست علم و عین را بین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

چو عنوان دوئی بر خاست از بین

یکی ماند که باشد بود را عین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

ز دل بادا درود از روح تحسین

بجان اولیاء احمدیین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

نشسته در مقام قاب قوسین

نه قابش در متی نه قوس در این

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب

 

شود بالای او ادنای قوسین

نشیمنگاه شاه کون بی این

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه

 

ز دل پرسی مکان را وضع با این

جوابست اینکه لایبقی ز مانین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۵ - جواب

 

ز شخص نوح تا آدم بود بین

مشارستند در صورت بهذین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۷ - فی المناجات

 

ولی با پر دل در طرفه العین

خدا را پر زند در قاب قوسین

صفای اصفهانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور

 

درون چشمه عکس ماه و پروین

پراکنده گهر بر دیبه چین

ادیب الممالک
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

سخن را گه ز خسرو دادم آیین

گهی از بی وفایی‌هایِ شیرین

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

بگو، بشنو، ببین، برخیز، بنشین

تو هم مثلِ منی ای جان شیرین

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

شد آن دشنام‌هایِ سختِ سنگین

مبدَّل بر جوان آرام بنشین!

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۸

 

عبوسانند اندر خانۀ زین

عروسانند گاهِ عزّ و تمکین

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱

 

نباید برد اسم از رسم و آیین

به گوش خر نباید خواند یاسین

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۷ - شکوۀ شاگرد

 

همان درس و همان بحث مُبَیَّن

همان تکلیف و آن جای مُعَیَّن

ایرج میرزا
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۶ - فی رثاء امیرالمؤمنین علیه السلام

 

نه در عرش است و فرش این شیون و شین

بود در ماوراء حیطۀ أین

در آن گلشن که قمری را بود شور

غراب البین گمنام است فی البین

ز سر تاج رسالت بر زمین زد

[...]

غروی اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر

 

شوفر نیز اندران فرصت به ‌ماشین

فشاند آب خنک در جوی پایین

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۶
۳۷
۳۸
sunny dark_mode