عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ترا چون آخر کار اینچنین است
دلت آخر چرا در بند این است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز هر معنی که میگوئی یقین است
که جان تو در ایشان پیش بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
تو داری نور اندر دل یقین است
که نور رحمةٌ للعالمین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
اگرخود ماه میبینم از این است
که گردان اندر این چرخ برین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در آخر دل همه عین الیقین است
یکی هم آسمانها و زمین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
دلم از وعدهٔ او در یقین است
که وعده مرمرا تا یوم دین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
حقیقت گر همه مرد یقین است
که در آخر در اینجا پیش بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
ولیکن آخر کارت یقین است
که حق آمرزگار کفر و دین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۰ - سؤال نمودن ازمنصور که ابلیس در عین تلبیس است و جواب دادن منصور آن شخص را
حقیقت مانده اینجا راه بین است
مر او را لعنتش تا یوم دین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۰ - سؤال نمودن ازمنصور که ابلیس در عین تلبیس است و جواب دادن منصور آن شخص را
حقیقت قصّهٔ ابلیس این است
که اینجاگاه بیشک راز بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
حدیث وصل اینجاگه یقین است
که ذرّات حقیقت پیش بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
گذشتم از تن و جان من یقین است
که اندر کلّ اشیا بیش بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
در آخر در یکی این دم یقین است
حقیقت راز دیده پیش بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
صفات دیده اینجا اینچنین است
که اندر خویشتن او جمله بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۶ - در اصل ذات فرماید
چه ذاتست اینکه موجود یقین است
گهی کفر است و گاهی عین دین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام
چنین بُد قصّهٔ من اینچنین است
که ذات پاک تو عین الیقین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
دل و جان با ازل اینجا قرین است
که ذات پاکت اینجاگه یقین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
همه از کارگاه اینجا یقین است
که اینجا اوّلین و آخرین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
فنا را آخر کارت یقین است
که جان و دل حقیقت پیش بین است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۳ - در صفت حال خود و شرح کتاب فرماید
دُرِ معنی گشادستی یقین است
که پیدا اوّلین و آخرین است