عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۲) حکایت علوی وعالم ومخنّث که در روم اسیر شدند
یکی علوی یکی عالم یکی حیز
بسوی روم میبردند هر چیز
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
چنین چشمی اگر باشد ترا نیز
بچشم آخرت بینی همه چیز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
بشه پیغام داد و گفت برخیز
درآور پای این ساعت بشبدیز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه
چو او را پیش رو کردم بهر چیز
هر آنچ او میکند من میکنم نیز
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۱) حکایت عزرائیل و سلیمان علیهما السلام و آن مرد
سلیمان گفتش ای بی تیغ خون ریز
چرا کردی نظر سوی جوان تیز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه
اگر عاشق شود جاوید ناچیز
وگر گم گردد از هر دوجهان نیز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه
چو معشوقست خود را عاشق انگیز
بجز معشوق نبود عاشقی نیز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۴) حکایت سلطان محمود با ایاز
همین ابلیس را افتاده بد نیز
که قهر حق طلب کرد از همه چیز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۱) حکایت سلطان محمود و آرزو خواستن بزرگان
چه خواهی آرزو گفتا که یک چیز
برون زان یک نخواهم من دگر نیز
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۷) حکایت دیوانه که اشک میریخت
پس این دلهای ما ز آنجا بوَد نیز
دل تنها نمیگویم همه چیز
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱) حکایت آن مرد که در بادیه تجرید میکرد
نهٔ سر سبزتر از برگ، برخیز
بلرز وزرد شو وزهم فرو ریز
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۲) حکایت دیوانه
اگر از پای افتم گوئیم خیز
وگر در تگ دَوَم گوئی مشو تیز
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۴) حکایت شوریده دل بر سر گور
نه دنیا دارد و نه آخرت نیز
که او بودست خواهان دگر چیز
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۷) حکایت شیخ ابوسعید با معشوق خویش
فرستادست شیخ مهنه سه چیز
خلالی و کلاهی و شکر نیز
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۱) سؤال آن درویش از شبلی
نه طفی ماندت نه احولی نیز
ازو گوئی وزو بینی همه چیز
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱) حکایت اسکندر رومی با مرد فرزانه
بدو گفتا رسول شه که برخیز
ملک میخواندت منشین و مستیز
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۰) حکایت روباه که در دام افتاد
دگر کس گفت ما را از همه چیز
بکار آید همی دندانِ او نیز