گنجور

عطار » الهی نامه » بخش دوم » جواب پدر

 

محبّت چون بحد خود رسد نیز

شود جان تو در محبوب ناچیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۲) حکایت علوی وعالم ومخنّث که در روم اسیر شدند

 

یکی علوی یکی عالم یکی حیز

بسوی روم می‌بردند هر چیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

چنین چشمی اگر باشد ترا نیز

بچشم آخرت بینی همه چیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت

 

بشه پیغام داد و گفت برخیز

درآور پای این ساعت بشبدیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه

 

چو او را پیش رو کردم بهر چیز

هر آنچ او می‌کند من می‌کنم نیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » المقالة السادسة

 

گر از بهر هوای خویش من نیز

کنم از سحر حاصل اندکی چیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۱) حکایت عزرائیل و سلیمان علیهما السلام و آن مرد

 

سلیمان گفتش ای بی تیغ خون ریز

چرا کردی نظر سوی جوان تیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

 

اگر عاشق شود جاوید ناچیز

وگر گم گردد از هر دوجهان نیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

 

چو معشوقست خود را عاشق انگیز

بجز معشوق نبود عاشقی نیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۴) حکایت سلطان محمود با ایاز

 

همین ابلیس را افتاده بد نیز

که قهر حق طلب کرد از همه چیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۱) حکایت سلطان محمود و آرزو خواستن بزرگان

 

چه خواهی آرزو گفتا که یک چیز

برون زان یک نخواهم من دگر نیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۷) حکایت دیوانه که اشک می‬ریخت

 

پس این دلهای ما ز آنجا بوَد نیز

دل تنها نمی‌گویم همه چیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۶) حکایت بهلول

 

بدو گفتند کز بغداد شبدیز

به بصره تاختی از بهر خون ریز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱) حکایت آن مرد که در بادیه تجرید می‬کرد

 

نهٔ سر سبزتر از برگ، برخیز

بلرز وزرد شو وزهم فرو ریز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۲) حکایت دیوانه

 

اگر از پای افتم گوئیم خیز

وگر در تگ دَوَم گوئی مشو تیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۴) حکایت شوریده دل بر سر گور

 

نه دنیا دارد و نه آخرت نیز

که او بودست خواهان دگر چیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۷) حکایت شیخ ابوسعید با معشوق خویش

 

فرستادست شیخ مهنه سه چیز

خلالی و کلاهی و شکر نیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۱) سؤال آن درویش از شبلی

 

نه طفی ماندت نه احولی نیز

ازو گوئی وزو بینی همه چیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱) حکایت اسکندر رومی با مرد فرزانه

 

بدو گفتا رسول شه که برخیز

ملک می‌خواندت منشین و مستیز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۰) حکایت روباه که در دام افتاد

 

دگر کس گفت ما را از همه چیز

بکار آید همی دندانِ او نیز

عطار
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode