گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۹ - پشیمان شدن شیرین و رفتن عقب خسرو و مجلس نهادن

 

به هر جا در رهش و همی رسیدی

بخواندی حرزی و بر خود دمیدی

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او

 

اگر پروانه وش مرغی پریدی

جز آتش منزل دیگر ندیدی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او

 

به چشم از بوته خاری رسیدی

تل خاکستری بود از شهیدی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او

 

در آن وادی که گل ز آتش دمیدی

زبان طعنه بر آتش کشیدی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او

 

گر از ضعفش نفس بر خود دمیدی

دگر خود را بجای خود ندیدی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۹ - زاری شمع از فراق پروانه

 

دلش از بسکه سوز سینه دیدی

کبابی شد کزو روغن چکیدی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۹ - زاری شمع از فراق پروانه

 

اگر دستش به پیراهن رسیدی

بسان غنچه اش صد جا دریدی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۰ - بیمار شدن شمع و شکایت کردن از فلک

 

وجود نازکش چون تب کشیدی

عرق همچون گل از رویش چکیدی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۴۱ - دلالت کردن نور، پروانه را بسوی شمع

 

چو ماندی از پریدن میدویدی

به ره چون مرغ بسمل می طپیدی

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲

 

دلا در عاشقی برگو چه دیدی

که درد عشق را برجان خریدی

بصحرای طلب عمری برفتی

نشان کو گر بمطلوبت رسیدی

چو دلبر دیده جانا نگوئی

[...]

اسیری لاهیجی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۹ - گفتار در نکویی خموشی و عشق

 

اگر رنج قفس در خواب دیدی

چو بوتیمار سر در پر کشیدی

وحشی بافقی
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
sunny dark_mode