گنجور

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۲۳ - آمدن معشوق به خانهٔ عاشق

 

صبا هرگه که رخسارش بدیدی

بخواندی آیتی بروی دمیدی

عبید زاکانی
 

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۳

 

براه گرم بغداد این سلمان

در آن حالت که از جان می بریدی

نبودش گوییا شعر پدر یاد

که آنرا خواندی و بر خود دمیدی

کمال خجندی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۹
sunny dark_mode