عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
چو سرگردانی و اینجا بدیدی
چرا با او تو در گفت و شنیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
از آن نامحرمی کاینجاندیدی
در این معنی زمانی نارسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
تواتمام نمود آن ندیدی
از آن اینجا بخاک و خون طپیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
یقین داری که بود حق تو دیدی
ز علم اینجا بکام دل رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
دم کل زن حقیقت باز دیدی
ز احمد تو بکام دل رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
ندیدی غیر جمله یار دیدی
حقیقت در وصال کل رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
کنون ای بایزید این راز دیدی
بیانی کز زبان من شنیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
کسی باید که باشد بایزیدی
که او را باشد اینجا دید دیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
کنون چون عین یکرنگی گزیدی
حقیقت درکمال ما رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید
ز خورد و خواب تو چیزی ندیدی
بجز رنج و غم و گند و پلیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
ز دریا هیأتی از دور دیدی
بمردی تشنه و جان نارسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
چو سوی آشیانِ خود رسیدی
همان انگار کاین دامت ندیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل
اگر امروز یار من ندیدی
گلی بودی و بیشک پژمریدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۶ - در صفات عناصر فرماید
چو منصور از ریاضت برکشیدی
در آخر دیده و دیدار دیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
منم دیدارو دیدارم ندیدی
منم اسرار و اسرارم شنیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در عیان دیدن جانان فرماید
ره شرعت سپردستم تو دیدی
که بیشک در همه گفت و شنیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
سوی منزل ز دید حق رسیدی
جمال حق در این منزل بدیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
رسیدی ای دل و کامی ندیدی
ز منزل تو یقین نامی شنیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
در اینجا عین خونست و پلیدی
در اینجاگه یقین بر چون رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
چنین است آخرت آنگه بدیدی
چرا در سوی دنیا آرمیدی