گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

هر آنگاهی که تو باشی سخن جوی

چو من باید به پیش تو سخنگوی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

زبان بگشاد شاپورِ سخن‌گوی

سخن را بهره داد از رنگ و از بوی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

زنم چندان طپانچه بر سر و روی

که یارب یاربی خیزد ز هر موی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور

 

میانی یافتم کز ساق تا روی

دو عالم را گره بسته به یک موی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - به هم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه

 

چنین گوید جهان‌دیده سخن‌گوی

که چون می‌شد در آن صحرا جهان‌جوی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین

 

عروسان ریاحین دست بر روی

شگرفان شکوفه شانه در موی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

حساب دیگر آن بودش در این کوی

که پشتم نیز محراب است چون روی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام

 

ز خون چندان روان شد جوی در جوی

که خون می‌رفت و سر می‌برد چون گوی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۴ - بر تخت نشستن خسرو به مدائن برای بار دوم

 

گَهش چون گل نهادن روی بر روی

گَهش بستن چو سنبل موی بر موی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

و گر گوید ربایم زان زنخ گوی

بگو چوگان خوری زان زلف بر روی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

به نرمی گفت کاِی مرد سخن‌گوی

سخن در مغز تو چون آب در جوی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو

 

چو پیلی گر بوَد پیل آدمی‌روی

چو شیر ار شیر باشد عنبرین‌موی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

سخن در نیک و بد دارد بسی روی

میان نیک و بد باشد یکی موی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین

 

همه خوبان چنین باشند بدخوی

عروسی کی بود بی‌رنگ و بی‌بوی‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین

 

ندارد جاودان طالع یکی خوی

نمانَد آب دایم در یکی جوی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

کدامین آب خوش دارد چنین جوی

کدامین باد را باشد چنین بوی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۹ - گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته

 

ز فتنه در وفا کن روی در روی

چنان کز بیم دزد آن زن در آن شوی

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

چنان گستاخ شد با آن سمن بوی

که نبود وصف آن کار سخن گوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام

 

دگر بار آمد ابلیس سیه روی

بخواند آن بچهٔ خود را زهر سوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۴) حکایت

 

ولیکن چون بسوراخ آورد روی

درو کژّی نماند یک سر موی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۹
sunny dark_mode