عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
اگر آویزشی داری به مویی
نیابی بوی او از هیچ سویی
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
مگر روزی شنود از دور بویی
روان شد نفس را از دیده جویی
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
سخن گر گویی و آهسته گویی
ترا هرگز نیارد زرد رویی
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
تو گر داننده باشی و نگویی
نخواهی بنده حق را نکویی
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل
یکی دیوانه گفتش می چه گویی؟
ز چندین گفت آخر می چه جویی؟
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
سزد گر از جهان بسیار گویی
که خوش وقتیست کز وی راز جویی
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
برو دم درکش و تن زن چه گویی
چو چیزی می ندانی می چه جویی
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
درین نه طشت خوان در گفت و گویی
بماندی همچو منجی در سبویی
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
عزیزا گر بدست آری کدویی
پدید آری برو چشمی و رویی
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
چو از چوگان زلفش یافت بویی
بسر میشد ز خود بی خود چو گویی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
سخن خوش گوی چندانی که گویی
که خوش گوییست اصل هر نکویی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
به کارست این مثل اینجا که گویی
به جان کندن بباید تازهرویی
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
خرد با حکم شرعش یافه گویی
جهان از مشک خلقش نافه جویی
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
دو گیتی حور و از شعر تو بویی
دو عالم نور و از فرق تو مویی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
ندیدستی ز من بسیار گویی
نه هرگز ده زبانی و دورویی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
تو شسته چشم از ناشسته رویی
ز خون خویش شستی دست گویی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
ندیدم مثل هرمز در نکویی
ندیده بودمش زین پیش گویی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
خوشا آن کینه و آن عذرجویی
که آن دم خوشترست از هرچه گویی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
ترا جز بوسه دادن نیست رویی
نیابد آن الف زین میم مویی