×
عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
چه بودی گر وجود ما نبودی
دریغا کز دریغا نیست سودی
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقاله الثامنه عشر
کنون من گفتم و رفتم بزودی
بکِشتم می ندانم تا درودی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
نهاده در کنار از دیده دودی
دلی پر درد میگویی سودی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
برامد از دل پر بنددودی
ندارد آتشین را پند سودی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را
ز صد دردم یکی گر بر تو بودی
ز آهت چنبز گردون بسودی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل
به پیش او نباید شد بزودی
که تا داند که بی او درچه بودی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
بگو تا ازکدامین زاد وبودی
مرا زین حال آگه کن بزودی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
که گر خورشید رانوری نبودی
ز شرم رویش از دوری نمودی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
وگر ماه از غمش آگاه بودی
برآوردی ز خود ناگاه دودی
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
بسی بودی که خود را مینمودی
بشاه، و شاه ازو آزاد بودی
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
شما را میبباید شد بزودی
مگر ماهم براید از کبودی