رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۵
نیارم بر کسی این راز بگشود
مرا از خال هندوی تو بفنود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
به وصفش هم نشاید گفت کی بود
کجاهستیش را مدت نپیمود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
چو یزدان گوهر مردم بپالود
از آن با اعتدالی کاندر و بود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
که بر بیچارگی ما ببخشود
رسولی داد و راه نیک بنمود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
بدان گیتی روان شاه مسعود
خجل بود از روان شاه محمود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
ولیکن مردمی را کار فرمود
به شهری و سپاهی بر ببخضود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
رعیت را ازین بهتر ببخضود
همه شهر از بداندیشان بپالود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
میان بستم بدین خدمت که فرمود
که فرمانش ز بختم زنگ بزدود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر
زمانه دستبرد خویش بنمود
شگفتی بر شگفتی بر بیفزود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر
نه مادر بود گفتی مَشرِقی بود،
کزو، خورشید تابان روی بنمود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر
و یا چرخ فلک هر زیب کش بود
بران بالا و آن رخسار بنمود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو
سروشان را به نام نیک بستود
نیایشهای بی اندازه بنمود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
سر نامه به نام دادگر بود
خدایی کاو همیشه داد فرمود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
نه کوس جنگ بود آن دیو کین بود
که پر کین گشت هرک آن بانگ بشنود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
چو از موبد یکی شادیش بنمود
به بدخواه دگر شادیش بربود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
چو شاهنشاه حال ویس بشنود
به جان اندر هوای ویس بفزود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
اگر چه پند رامین مهر بر بود
شهنشه را ز پندش مهر افزود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
ز بس صورت که پیدا کرد و بنمود
تو گفتی چراغ آن شب بوالعجب بود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
تو گفتی آن عماری گنبدی بود
ز موی ویس یکسر عنبر آلود

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
دو چشم ویس از گریه نیاسود
تو گفتی هر زمانش درد بفزود
