گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۵) حکایت پسر صاحب جمال و عاشق شوریده حال

 

چو حق بی‌واسطه با او سخن گفت

برای آن همه از خویشتن گفت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

سخن چون می‌توان زان سرو بُن گفت

چرا باید ز دیگر کس سخن گفت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو بر بیهوده بسیاری سخن گفت

ندانست و همه با خویشتن گفت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

دو تن را خواند و از حُسنا سخن گفت

که بس نیکوست هرچ آن سرو بن گفت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل

 

بسی بگریست و بسیاری سخن گفت

سخن در فرقت آن سرو بن گفت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز جان پرسید و با جان او سخن گفت

مر او را راز جان و سر کهن گفت

عطار
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۴ - صفت دو خادم شمع و پیام شمع بسوی پروانه

 

دوان با خادمان خویشتن گفت

که با پروانه باید این سخن گفت

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون

 

گر از خود یا از آن شیرین دهن گفت

تمامی را به گوش کوهکن گفت

وحشی بافقی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹

 

به شخصی آشنا گفتم حدیثی

که با بیگانگان نتوان سخن گفت

هنوز آن را زنیمی بر زبان بود

که در محفل و هر انجمن گفت

از او با محرم دیگر شکایت

[...]

سحاب اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۲

 

یکی از دولت ایران سخن گفت

یکی از شاه روس در انجمن گفت

قائم مقام فراهانی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۵۸ - کوکب الصبح

 

در اینمعنی بقرآن ذوالمنن گفت

«رأی کوکب علیه اللیل جن» گفت

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۰۴ - المسامره

 

کسی کو ترک جان با آن دهن گفت

تواند از دهان او سخن گفت

صفی علیشاه
 
 
sunny dark_mode