عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقاله العشرون
بنه پایی که در پیش چنان کس
خلایق خفته و تو باشی و بس
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه و العشرون
چو خاک راه خواهی شد ازین پس
چو خاک راه شو در پای هر کس
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو استحقاق هستی نیست در کس
ترا قیومی و هستی ترا بس
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
چو شد بیت الله و بیت المقدّس
ردیف این دو بیتش شعر من بس
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
یکی بستر بیاوردند ز اطلس
بایوان باز بردندش بده کس
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
نه بادایه سخن گفت و نه باکس
که یار من درین محنت خدابس
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
کنون گر بایدت با اینچنین کس
چو من هستم بکس منگر ازین پس
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
الا ای سبز طاووس مقدّس
ز سر سبزیت عکسی چرخ اطلس
عطار » خسرونامه » بخش ۳۸ - غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت كردن
چو دیگر روز از این طاق مقرنس
جهان پوشیده شد در زرد اطلس
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
ازان ترسم که گویم راز با کس
که بیم جان من باشد ازان پس
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
بپیش صف درآمد خسرو از پس
کشید از خون بپای اسب اطلس
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
دران دم مینیندیشید از کس
نگاهی می نکرد از پیش و از پس
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲ - در نعت حضرت سید المرسلین(ص)
بمعنی بد مقدم بر همه کس
اگرچه صورت او آمد از پس
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۰ - در تحقیق مقامات اهل سلوک
همی دان هست صاحب حال آنکس
که بیند حالها از پیش و از پس
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۶ - در بیان مواظبت بریاضت و چهار اربعین و کیفیت آن
نباشد این چنین کار همه کس
خبرداران معنی را بود بس
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۷ - در دستور اربعین اول فرماید
ولی پوشیده باید آن ز هر کس
چنانکه آن جای را تو دانی و بس
عطار » هیلاج نامه » بخش ۸ - در سؤال کردن از هیلاج و جواب دادن او را
حقیقت گفت وهم زو گفت نرگس
که او باشد ترا فریاد رس بس