عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۲) مناجات موسی با حق تعالی ودر خواستن او یکی از اولیا
خطاب آمد که ما را اهل دردی
بصدق اندر فلان وادیست مردی
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۹) حکایت حبشی که پیش پیغامبر آمد
پیمبر گفت چون تو توبه کردی
یقین میدان که آمرزیده گردی
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت
چرا زین غم بسی تیمار خوردی
که تا خود را چینن بیمار کردی
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت
تو آنچ از تو سزد گفتی و کردی
غم جان من بیچاره خوردی
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱) حکایت اسکندر رومی با مرد فرزانه
بدو گفتند اینجا هست مردی
که در دین نیست او را هم نبردی
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود
تو بر رفته بسی اندوه خوردی
محالی گفتمت تصدیق کردی
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۶) حکایت حکیم با ذوالقرنین
که آخر گرد عالم چند گَردی
که عالم جمله پُر آشوب کردی
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۶) حکایت حکیم با ذوالقرنین
که تو گر فی المَثَل شیر نبردی
چو راه گور گیری مور گردی
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۸) حکایت شیخ علی رودباری
چه میگویم تو چه مرد نبردی
که تو در عاشق نه زن نه مردی
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام
مسیحش گفت بی ایمان بمُردی
که از دانگی تو چندین رنج بردی؟
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر
یکی دارو دگر برکار کردی
بهر شش سال ازو یکبار خوردی
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۳) حکایت آن دیوانه که ازو پرسیدند که درد چیست
یکی پرسید ازان دیوانه مردی
که چه بوَد درد چون داری تو دردی؟
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۲) گفتار مرد خدای پرست
به گرد قال آخر چند گردی
قدم در حال نِه گر شیر مردی
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۲) حکایت رندی که از دکانی چیزی میخواست
یکی رندی میان داغ و دردی
ستاده بود بر دکان مردی
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک
چرا بودم به آخر پیش مردی
که بفروشد مرا آخر به دردی
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده
چو من دیگر کجا باشد به مردی؟
بود عالم به پیش من به گردی
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۴ - آمدن سیمرغ به خدمت سلمیان و نموداری حال گفتن به بلبل
تو تا کی در درون خانه گردی؟
به میدان آی اگر مرد نبردی
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۷ - مجادلهٔ بلبل با باز که از غرور و پندار کاری بر نیاید جز به خدمت پیر
به ناحق خون چندین صید کردی
تو روز عاقبت هم صید گردی
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۷ - مجادلهٔ بلبل با باز که از غرور و پندار کاری بر نیاید جز به خدمت پیر
تو تا با ما کنی دعوی به مردی
مگر سر پنجهٔ مردان نخوردی