گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۹ - رفتن شاپور پیش شیرین و عتاب کردن شیرین به او

 

نشاید بیش ازین تیمار بردن

تو و خرما و، ما و خار خوردن

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۱ - رفتن خسرو به شکار و رفتن از شکار به سوی قصر شیرین

 

که ناگاهان در آن نخجیر کردن

قضا بردش کشان بربسته گردن

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او

 

همه شب همچو شمع از گریه کردن

میان اشک بودی تا بگردن

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۴ - خطاب شمع با کافور و استعانت از او

 

فسون بر من مدم چندین فسردن

که خواهم از دم سرد تو مردن

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۹ - پاسخ دادن شیرین فرهاد را

 

گرفته گردنت در عشوه کردن

به شوخی خون سد بی دل به گردن

وحشی بافقی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا

 

نمی گردد تنک خلقش ز بردن

که دریا کمی نمی گردد ز خوردن

کلیم
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۲ - در مذمت حساد

 

چو در عشق است سنّت جان سپردن

بباید بی غرض مردانه مردن

ملا مسیح
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۷ - الخرقه

 

بود این در حقیقت جان سپردن

کفن پوشیدن و از خویش مردن

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۱۲ - الرعونه

 

رعونت چیست حظ از خویش بردن

توقف در حظوظ نفس کردن

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت

 

بود در اصطلاح قوم مردن

بترک آرزوها جمله کردن

صفی علیشاه
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode