گنجور

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

لبش هم انگبین و هم شکر بود

که هر یک زین دو خوشتر زان دگر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

شبانروزیش کار آن پسر بود

بهر دم خدمت او بیشتر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود

 

یکی همیان که صد دینار زر بود

دو جو آن هر قراضه بیشتر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان

 

دهانش ازچشم سوزن تنگتر بود

ازان چشم از دهانش بیخبر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۵) حکایت پسر صاحب جمال و عاشق شوریده حال

 

ازو خیمه سپهری معتبر بود

که زیر خیمه خورشیدی دگر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۶) حکایت سلطان محمود با ایاز در گرمابه

 

شهش گفتا چو رویت در نظر بود

ز یک یک بندِ تو دل بیخبر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت

 

کجا یک ذرّه درمان را اثر بود

که هر دم زرد روئی تازه‌تر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۲) حکایت دیوانه

 

یکی دیوانهٔ بی پا و سر بود

که هر روزش زهر روزی بتر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

زُبَیده را ز هارون یک پسر بود

که در خلوت ز عالم بیخبر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

یکی شه زادهٔ خورشید فر بود

که بینائی دو چشم پدر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

امیر نیک دل را یک پسر بود

که در خوبی بعالم در سَمَر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

دهانش درج مروارید تر بود

که هر یک گوهری تر زان دگر بود

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۴) حکایت وفات اسکندر رومی

 

بامّید بهی تا کِم خبر بود

همه عمرم بسر شد ور بتر بود

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل

 

که عیسی را و خر را چشم سر بود

ولی چشم دل عیسی دگر بود

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

نه بر وی چنگل او را ظفر بود

نه دندانش به بردن کارگر بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق

 

چو ابراهیم امّت را پدر بود

بصدیقیش قرآن جلوه گر بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

بحق چون شهریار بحر و بر بود

گهش در بحر و گه در بر سفر بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

چنان پاکیزه و با‌زیب و فر بود

که خورشیدی ز جمشیدی دگر بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

بخوزستان شهی خورشید فر بود

که او را پنج ساله یک پسر بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

بهرجایی که حوری سیمبر بود

ز عشق روی او رویش چو زر بود

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode