گنجور

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

چو تو جستی بجان از سنگ وز دار

بجان از دار شو او را خریدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا

 

چو مُرداریست این دنیای غدّار

تو چون سگ گشتهٔ مشغول مردار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان

 

در آن مجلس زمَی وز روی دلدار

بفخر اندر دو مستی شد پدیدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار

 

تو کز موری کمی در زور و مقدار

به پیش عشق چون آئی پدیدار؟

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۶) حکایت سلطان محمود و ایاز در حالت وفات

 

در آن ساعت که محمود جهاندار

برون می‌رفت ازدنیای غدّار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۲) حکایت گناه کار روز محشر

 

پیمبر از چنین گفتار و کردار

بخندید و شدش دندان پدیدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۶) حکایت بهلول

 

پس از بهلول پرسید آن جهاندار

که تو باری چه گفتی بر سر دار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۷) حکایت آن درویش که آرزوی طوفان کرد

 

اگر بفروشدت صد بار دلدار

تو هردم بیشی از جانش خریدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۰) حکایت روباه که در دام افتاد

 

دل من گُم شد از من ناپدیدار

نه من از دل نه دل از من خبردار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۱) حکایت سپهدار که قلعۀ کرد با دیوانه

 

یکی دیوانهٔ آمد پدیدار

به پیش خویش خواندش آن سپهدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد

 

گدا گفتش چنین دُرّ ای جهاندار

ز بحر عشق او آمد پدیدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۶) حکایت پیر خالو سرخسی

 

اگر مبرز بپردازم ز مردار

روا باشد که یار آید پدیدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۵) حکایت در ذمّ دنیا

 

چو مرداریست این دنیای غدّار

سگان هنگامه کرده گردِ مردار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۴) حکایت اردشیر و موبد و پسر شاپور

 

جوابش داد موبد کای جهاندار

چو وقت آید شود بر تو پدیدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۴) حکایت اردشیر و موبد و پسر شاپور

 

ازو پرسید موبد کای جهاندار

شه ما را چه غم آمد پدیدار

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » خاتمۀ کتاب

 

بلی چون آفتاب آید پدیدار

نماند صبح را یک ذرّه مقدار

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سوم » بخش ۳ - فی فضیلت امیرالمؤمنین عثمان رضی الله عنه

 

که کرد آن را ز پی دنیای غدار

ندانم تا که بود آن را روادار

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۱ - المقاله الثمانیه

 

اگر نیکست و گر بد کار و کردار

شود در پیش روی تو پدیدار

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

ندا کردم که یارب پرده بردار

ز پرده بایزید آمد پدیدار

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

درین حضرت سه قطره‌ست و دو پندار

جدا هر قطره را بحری پدیدار

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۶
sunny dark_mode