×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به گوى رامین را
نکو گفتی تو با من هر چه فگتی
ولیکن چون نماید چرخ زفتی

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
چو من درویشم از بهر نباتی
بدین درویش بیدل ده ز کوتی

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
ترا دانا ز فکر و شیخ و مفتی
برون آرد مثال نوح و کشتی

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
دم وحدت زدی از راه مستی
در این کشتی مرا انباز گشتی

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
ز بود خود چرا غافل شدستی
که جانِ جانی اینجا درگذشتی

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۹
ندانم کی به دام من در افتی
چه خوش صیدی چه خوش باشد گر افتی
اگر صد بارم افتی چون لطیفه
در آن فکرم که بار دیگر افتی
البش بگذار ای گفتار ور نیست
[...]

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۴ - در بیان احوال سیتا
ندانم شب به چشمش چون گذشتی
که روزش چون شفق در خون نشستی

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹ - گل خودرو
بدین بی رنگی و پستی و زشتی
چرا اندر ردیف ما نشستی
