گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن

 

فزون از رستنی بر کوه و صحرا

فزون از جانور بر خشک و دریا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

کجایی ای نگار تیر بالا

مرا بین چون کمانی گشته دو تا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

نه تو گفتی که من باشم شکیبا

کنونت ناشکیبی کرد شیدا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

بدین هنگام سخت و برف و سرما

ندانم چون روم در راه تنها

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

تنی پرورده اندر خز و دیبا

بمانده در میان برف و سرما

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

به مهر اندر کنم تدبیر فردا

که دی را در نیابد هیچ دانا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

اگر باشد دلم از سنگ خادا

نداند کرد با هجرت مدارا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

من ایدر در میان برف و سرما

تو در خانه میان خز و دیبا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

من آن خواهم که تو باشی شکیبا

چه خواهد کور جز دو چشم بینا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

جهان آشفته چون آشفته دریا

نوان در موجش این دل کشتی آسا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

درود از من فزون از آب دریا

بر آن خورشید چهر سرو بالا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

نه از برف و دمه نز موج دریا

نه از باران نه از سرما و گرما

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode