عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
در این سر انبیا دیدند بلایش
در آنجا یافتند بیشک لقایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
سر و جانم فدای خاک پایش
که اینجا من نمیبینم ورایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
چو منصوری شود اندر فنایش
ببیند عاقبت دید بقایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
تمامت انبیا دیدند بلایش
شدند در عاقبت اندر فنایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۹ - در تقریر کردن شیخ ابوسعید ابوالخیر در تمثیل بدریای معانی و گمشدن دروی مثال قطره فرماید
ببین تا لاجرم اینجا بهایش
چگونه هست مر نور لقایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
دوای درد جان چبود بلایش
بلا دیدند مردان بس لقایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
دل و جانم فدای خاک پایش
که در جان و دلم زینجا صفایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
ره جسم این بود کآخر فنایش
نموداری جان اندر بقایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید
سر و جان هر دو دربازد بپایش
بیابد ابتدا و انتهایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
سوم تسلیم بودن در فنایش
چهارم نوش کردن مر بلایش

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
مرا دردیست جامی کن دوایش
ز جامی کن مرا مست لقایش

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
چو قرآنست اینجاگه دوایش
حقیقت عین دیدار بقایش

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بلای قرب دید و با لقایش
نموداری شده اندر فنایش

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چنان کاوّل شما را درستایش
ز دید ذات کردم آزمایش

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۶
اگر چه پرسش من نیست رایش
رها کن تا بمیرم زیر پایش
زمین را بهره زان پا و سرم دور
به غیرت هر دم از خاک سرایش
سر ما در کمند و شه به جولان
[...]

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۶ - آغاز انشعاب عشقهٔ عشق خضر خان از شاخ سبز و تر دول رانی
چه داند باز چون بندند پایش
که دست شاه خواهد بود جایش

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - بردن شکر خسرو را به خانهٔ خویش به مهمانی
شهنشه نیز نگذشت از رضایش
به مهمان رفت در مهمان سرایش

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان
بگفتش گر بمیری در هوایش
بگفتا در عدم گویم دعایش

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان
بگفت ار خون تو ریزد جفایش
بگفتا هم بمیرم در هوایش

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را
گرفتم ره نیابی در سرایش
توان بوسیدن آخر خاک پایش
