گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو

 

شناسایی که انجم را رصد راند

از آن تخت آسمان را تخته برخواند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

فرس می‌خواست بر شیرین دَواند

به ترکی غارت از ترکی ستاند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

در او پیچید و آن شب کامِ دل راند

به مصروعی بر افسونی غلط خواند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

کسی کز جان شیرین باز مانَد

چه سود ار در دهن شِکر فشانَد‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

شکیباییش مرغان را پَر افشاند

خروس الصبر مفتاح‌الفرج خواند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

بدان تا هر کجا کو اسب راند

به هر کامی درستی بازماند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

بُنه در یک شکارستان نمی‌ماند

شکارافکن شکارافکن همی راند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

رقیبی را به نزد خویشتن خواند

که ما را نازنین بر در چرا ماند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

نثاری را که چشمم می‌فشاند

کدامین منجنیق آن جا رساند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

نبینی مرغ چون بی‌وقت خوانَد‌؟

به جای پرفشانی سر فشاند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین

 

به صبرش عاقبت جایی رسانَد

که بر وی هرکه را خواهد نشانَد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

 

تکاور بر ره باریک می‌راند

خدا را در شب تاریک می‌خواند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

 

نمود آنگه که چون شه بارگی راند

دلم در بند غم یکبارگی ماند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۹ - آوردن خسرو شیرین را از قصر به مدائن

 

ز شیرین قصه‌ای بر انجمن راند

که هر کس جان شیرین بر وی افشاند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۲ - سوال و جواب خسرو و بزرگ امید

 

بزرگ امید را نزدیک خود خواند

به امید بزرگش پیش بنشاند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۶ - تمثیل موبد سوم

 

کشد گرگ از یکی سو تا تواند

ز دیگر سو شبان تا وارهاند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۷ - تمثیل موبد چهارم

 

ز مرده هر کسی افسانه راند

نمرده راز مرده کس نداند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۶ - در خواب دیدن خسرو پیغمبر اکرم را

 

طلب کردند پیری کان فرو خواند

شهنشه زان فرو خواندن فرو ماند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو

 

به هر حرفی کز آن منشور برخواند

چو افیون خورده مخمور درماند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۸ - معراج پیغمبر

 

جریده بر جریده نقش می‌خواند

بیابان در بیابان رخش می‌راند

نظامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode