گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

چو مادر نامهٔ فرزند برخواند

ز شادی دل بر آن نامه برافشاند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ

 

هر آن کس را که او خواند براند

هر آن چیزی که او بخشد ستاند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ

 

چو زین اندیشها با دل همی راند

همان‌گه زرد فرخ زاده را خواند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

ترا درمان بجز یزدان که داند

ازین بندت رهاندن او تواند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

بجز یزدان ترا چاره که داند

ترا زین بند سختی او رهاند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

هوا زشتی و نیکی را نداند

خرد زیرا هوا را کور خواند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن

 

شهنشه نامه زو بستد فروخواند

در آن گفتارها خیره فروماند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست

 

بهار نیکوی بر کس نماند

جهان روزی دهد روزی ستاند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن

 

چه گوید هر که این نامه بخواند

وزین نامه نهان ما بداند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

مر آن مردی که این مویه بخواند

اگر با دل بود بی دل بماند

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode