عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۳ - در ثنا گفتن پیر حضرت یوسف را علیه السلام و جان در باختن او در نظر یوسف فرماید
وصالت در درون جان عیان است
حجاب من کنون خلق جهان است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۴ - در تفسیر وَلَقَدکَرَّمنا بَنی آدَمَ وَحَمَّلنا هُم فی البَرِّ وَالبَحر فرماید
ریاضت اختیار کاملان است
کسی را کاندر این راه او نشان است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۹ - پسر در شرح رموز حقیقت در نفس وجان گوید
در این دریا که اینجا بود جان است
دُر و جوهر در اینجا رایگان است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
که این خلوت سرای عاشقان است
نمدار اندر او عین العیان است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
مئی درکش که قوت جسم و جان است
از آن می این زمان ما را نهان است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
ولیکن عشق سلطان جهان است
که برتر از زمین و از زمان است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ترا جان پیر تن اینجا روان است
جمال جان ترا عین العیان است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
وصال عشق اینجا رایگان است
ببین کاینجا حقیقت در عیان است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز جان بشنو که تا آخر ز جان است
مرا مقصود جان عین العیان است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کسی کو واصل هر دو جهان است
ورا امروز کل عین العیان است
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۶
اگر کشور خدای کامران است
وگر درویش حاجتمند نان است
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
به شب ماهی میان کاروان است
که روی او دلیل ساربان است
چه جای ساربان کاندر پی او
ز دلها کاروان بر کاروان است
عجب آید مرا زان رهزن دل
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶
بتی فربه سرین لاغر میان است
چه می گویم میانش بی نشان است
سخن تا بر لبش ناید ندانند
که در اصل آن شکر لب را دهان است
لبش را چون توانم کرد نسبت
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۱ - عرض صحیفهٔ طولانی نصیحت، پیش ضمیر ملهم سلطان، که نسخهایست صحیح از لوح محفوظ حفظ الله تعالی عن التلویح السو
عنان شاه گر بر آسمان است
دعا را دست بالاتر از آن است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۷ - گرم شدن چشم «دول رانی» در روی شمس الحق و الدین خضر خان و از تاب مهر، آب در چشمش گشتن، و مهربان گشتن آن چشمهٔ مهر، بران نیلوفر هندی، و چون شعاع خورشید، از صفر ابر زمین افتادن
که چون خان خضر خان «الپخان» است
که زیب چهرهٔ دولت بدان است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۱ - قاعدهٔ تفکر در آفاق
دگر میزان عقرب پس کمان است
ز جدی و دلو و حوت آنجا نشان است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۱ - قاعدهٔ تفکر در آفاق
به هفتم چرخ، کیوان پاسبان است
ششم برجیس را جا و مکان است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۵ - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ
تن تو چون زمین سر آسمان است
حواست انجم و خورشید جان است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۰ - جواب
هر آن چیزی که در عالم عیان است
چو عکسی ز آفتاب آن جهان است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۷ - اشارت به خرابات
خرابات آشیان مرغ جان است
خرابات آستان لامکان است