صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب
تمام انبیا آن فرد یکتاست
که بر دوشش ردای احمد ماست
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۳۰ - فی المناجات
بر چشمی که بیمویست و بیناست
سر موی سر اندر ناخن پاست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷
اگر دل محو آن رخسار زیباست
ز جوهر موج این آیینه دریاست
ندارد داغدار عشق قدری
وطن با لاله اندر کوه و صحراست
مشو در مهر امکان همچو شبنم
[...]
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۰ - بحرف اندر نگیری لامکانرا
بحرف اندر نگیری لامکانرا
درون خود نگر این نکته پیداست
به تن جان آنچنان دارد نشیمن
که نتوان گفت اینجا نیست آنجاست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۲ - درن شبها خروش صبح فرداست
درن شبها خروش صبح فرداست
که روشن از تجلیهای سیناست
تن و جان محکم از باد در و دشت
طلوع امتان از کوه و صحراست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۶۳ - ادب پیرایه نادان و داناست
ادب پیرایه نادان و داناست
خوشنکو از ادب خود را بیاراست
ندارمن مسلمان زاده را دوست
که در دانش فزو دود رادب کاست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۵۳ - فقیرم ساز و سامانم نگاهی است
فقیرم ساز و سامانم نگاهی است
به چشمم کوه یاران برگ کاهی است
ز من گیر این که زاغ دخمه بهتر
ازن بازی که دستموز شاهیست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۸۵ - نه هرکس خود گردهم خود گد از است
نه هرکس خود گردهم خود گد از است
نه هرکس مست ناز اندر نیاز است
قبای لا اله خونین قبانی است
که بربالای نامردان درا راست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - در وصف استاد حسین بهزاد نقاش عالیمقام
خداوندنگارینخامه«مانی»است
ولیکن بندهٔ بهزاد ما نیست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۲ - حکایت
مکن کج بعد از این اندیشهٔ راست
دوصددرهم که گم کردی بر ماست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۴ - دیده و دل
ز بحر عشق، موج فتنه پیداست
هر آن کو دم ز جانان زد، ز جان کاست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۷ - ذره و خفاش
ترا گر نیز میل تابناکی است
نظر چون من بپوش از هر چه خاکیست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۱۳ - کرباس و الماس
نه تنها بود و میانگاشت تنهاست
نه زیبا بود و میپنداشت زیباست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۱۳ - کرباس و الماس
بخود گفت این جهان افروزی از ماست
بنام ماست، هر رمزی که اینجاست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان
چو گرگ از گله هر شام و سحر کاست
شبان از خواب بی هنگام برخاست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹ - گل خودرو
اگرچه گلشن ما، دشت و صحراست
ز هر جا رستهایم، آنجا مصفاست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۸ - گوهر و سنگ
مرا آن پستی دیرینه بر جاست
فروغ پاکی، از چهر تو پیداست