نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
اگرچه در سخن کآب حیات است
بوَد جایز هر آنچهز ممکنات است

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
از آن جنبش که در نشوِ نبات است
درختان را و مرغان را حیات است

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
گر او را ز ابر فیض آب فرات است
مرا در فیض لب آب حیات است

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۶ - جواب دادن هدهد بلبل را و اجازت دادن بلبل را
مرا اول سخن با تو زذات است
به آخر ماجرا اندر صفات است

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
ندارد مثل خود معبود ذات است
نموداری ز ذاتش در صفات است

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
نه تقلید است این اعیان ذات است
صفات او فزون از هر صفات است

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
درونت با برون دیدار ذات است
از آن مر نحن اقرب در صفات است

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز نورت پرتویی در کائنات است
از آن پیوسته امکان ثبات است

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۷ - جواب
سیاهی گر بدانی نورِ ذات است
به تاریکی درون، آبِ حیات است

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۵ - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ
سه گونه نوع انسان را مَمات است
یکی هر لحظه وان بر حسبِ ذات است

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
خطت گرد لب آن مشکین نبات است
که رسته بر لب آب حیات است
به هر کس دارد آن چشم التفاتی
به حال ما چرا بی التفات است
به راه کعبه وصلت دو چشمم
[...]

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۶ - در صفت و نسب زلیخا که مغرب از طلوع آفتاب جمالش مشرق گشته بود بلکه به هزار درجه از آن گذشته
زنخدانش که سیم بی زکات است
در او چاهی پر از آب حیات است

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۸ - قصه شکر اصفهانی
لب چون شکرش به از نبات است
دهانش چشمه آب حیات است

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۰ - زاری کردن شیرین در صبحدم و اجابت دعا
درون تیرگی آب حیات است
چراغ صبح نور کاینات است

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
جواب تلخ از لعلت نبات است
غلط گفتم که به زاب حیات است

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
مگو تلخم که این از ترهات است
که تلخ من چو حلوای نبات است

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۵ - در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانیست
نگویی عهد شیرین بی ثبات است
ز شه موقوف اندک التفات است

قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۲۲ - صدای سروش برای ثناگستری چمن کشمیر
سخن اصل وجود کاینات است
سخن پیرایه ذات و صفات است

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳ - در تعریف خواجه میرزا محمد شسته گر
نگار شسته گر آب نبات است
دکانش چشمه آب حیات است

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۴ - قطب شیرازی
صفات فعل او حادث ز ذات است
وزان حادث جمیع ممکنات است
