گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

ز بختی تیره چون شوریده آبی

به بختی نامور چون آفتابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

هر آنگاهی که دل از من بتابی

چو بازآیی مرا دوشوار یابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

دل از کینه به سوی مهر تابی

مرا جویی به صد دست و نیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست

 

تو مخموری و از می سر بتابی

هر آن گاهی که بوی می بیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

به دل هر دم همی کردی خطابی

به سوز جان همی کردی عتابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

نگر تا روی را از من نتابی

که تا آیی مرا زنده نیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

اگر نه زود نزد من شتابی

چو بازآیی مرا زنده نیابی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۷۱

 

الهی دل بلا بی دل بلا بی

گنه چشمان کره دل مبتلا بی

اگر چشمان نکردی دیده بانی

چه داند دل که خوبان در کجابی

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۷۲

 

غم عالم نصیب جان ما بی

بدور ما فراغت کیمیا بی

رسد آخر بدرمان درد هرکس

دل ما بی که دردش بیدوا بی

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۷۳

 

وای آن روزی که قاضی مان خدا بی

به میزان و صراطم ماجرا بی

بنوبت میروند پیر و جوانان

وای آنساعت که نوبت زان ما بی

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۷۴

 

صفاهونم صفاهونم چه جا بی

که هر یاری گرفتم بی‌وفا بی

بشم یکسر بتازم تا به شیراز

که در هر منزلی صد آشنا بی

باباطاهر
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۲

 

سرخس از جور بی‌آبی و آبی

دریغا روی دارد در خرابی

ز بی‌آبی خلاصش دادی اما

خداوندا خلاصش ده ز آبی

انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

فشاند از دیده باران سحابی

که طالع شد قمر در برج آبی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

اگر من خوردمی زان چشمه آبی

نبایستی ز دل کردن کبابی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور

 

روان گشته به نقلان کبابی

گَهی کبک دری گه مرغ آبی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را

 

روان شد هر مهی چون آفتابی

پدید آمد ز هر کبکی عقابی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۴ - بر تخت نشستن خسرو به مدائن برای بار دوم

 

ز عکس آن چنان روشن جنابی

خراسان را درافزود آفتابی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

چه فرمایی دلی با این خرابی

کنم با اژدها‌یی هم‌نقابی

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۷