گنجور

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

ز خیلی کجا چون تو شاهی برآید

ز بامی کجا چون تو ماهی برآید

بود سرکش از کاکلی دود آهم

که گاهی ز زیر کلاهی برآید

جز این کافتد از عاجزی در کمندی

[...]

مشتاق اصفهانی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۴ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

تن آسوده نداند که دل خسته چه باشد

من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری

یغمای جندقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی

 

چرا خموش نباشم میان جمع که هر سو

خیال اوست به چشمم حدیث اوست به گوشم

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۰ - در ستایش یکی از سرداران ولیعهد مبرور فرماید

 

امین داور و دارا معین ملت و ایمان

یمین کشور و لشکر ضمین ملکت و هامان

قوام ملت احمد نظام مذهب جعفر

معاذکشور دارا ملاذ لشکر خاقان

نگین خاتم دولت مکین مسد شوکت

[...]

قاآنی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰

 

اگر بداگر خوبم از دوستانم

اگر گل اگر خارم از بوستانم

دلش خواست باشم چنین این چنینم

اگر گفت گردم چنان آنچنانم

به هرجا که بدهدنشانم نشینم

[...]

بلند اقبال
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

چمن از سبزه شد کان نشابور

درخت از گل چو شادروان شاپور

یکی از دلکشی چون تخت خاقان

یکی از روشنی چون تاج فغفور

زمین را کیسه پر یاقوت و مرجان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۳ - سرود شادی

 

در طرب آئید مهان مجلس ملی شده باز

سینه سینای جهان طور تجلی شده باز

بیایید بیایید که انده سپری شد

صف باغ و صف راغ پر از حور و پری شد

یارب این مجلس ما خوب شود

[...]

ادیب الممالک
 
 
۱
۲
sunny dark_mode