گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱

 

اگر چه باده فَرَح بخش و باد گُل‌بیز است

به بانگِ چَنگ مخور مِی که مُحتَسِب تیز است

صُراحی‌ای و حریفی گَرَت به چَنگ افتد

به عقل نوش که ایام فتنه‌ انگیز است

در آستینِ مُرَقَع پیاله پنهان کن

[...]

حافظ
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

قدم به طرف چمن نه که سبزه نوخیز است

شکوفه در قدم دوستان درم ریز است

مده به باد گرانمایه عمر بی باده

کنون که باده فرحبخش و باد گلبیز است

سرود مجلس تو صوت عندلیب بس است

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

کنون که خنجر بیداد یار خونریز است

کجاست مرد که بازار امتحان تیز است

دلم ز وعدهٔ شیرین لبی است در پرواز

که یاد کوه‌کنش به ز وصل پرویز است

ز من چه سرزده ای سرو نوش لب که دگر

[...]

محتشم کاشانی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

عتاب اگر چه همان در مقام خونریز است

ولیک تیغ تغافل نه آنچنان تیز است

دلیریی که دلم کرد و می‌زند در صلح

به اعتماد نگه‌های رغبت آمیز است

مریض طفل مزاجند عاشقان ورنه

[...]

وحشی بافقی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴

 

از آن ز شربت صلحم هوای پرهیز است

که آتش تب شوقم نه آن چنان تیز است

چو زلف باز کنی ناله خیزد از دل ها

که دام ما همه این طره ی دل آویز است

ز طره مشک به دامان کوهکن پاشد

[...]

عرفی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

بیا که بی سرزلف تو موج باده ناب

به رنگ حلقه ماتم، کدورت انگیز است

بهار حسن ترا برگ ریز عشوه مباد

که از هوای توام ابردیده گل بیز است

به دور نرگس او، دل ز خون لبالب کن

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴

 

صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است

قدح به ما چو رسد، از شکست لبریز است

چگونه شیشه ناستد تمام شب به نماز

که در صلاح، به از زاهد سحرخیز است

پیاله ای که به گلبرگ لعل او نرسد

[...]

طغرای مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵

 

ز خود رمیدن ‌دل بسکه شوخی‌انگیز است

چو شبنم آبلهٔ ما شرار مهمیز است

دماغ منت عشرت‌کراست زین محفل

خوشم‌ که خندهٔ مینای می نمکریز است

زجنبش مژه بر ضبط اشک می‌ لرزم

[...]

بیدل دهلوی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶۲ - خطاب امام(ع) باب عقاب

 

ز بس که واقعه کربلا غم‌انگیز است

همیشه دیده (صامت) ز غصه خونریز است

صامت بروجردی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۱

 

ز عشق آتشِ پرویز آنچنان تیز است

که یک شَرارهٔ سوزان سوارِ شَبدیز است

سوارِ باد چو آتش شود کجا محتاج

دگر به نیشِ رکاب است و نوکِ مهمیز است

ز عشقِ آذرآبادگانم آن آتش

[...]

عارف قزوینی
 
 
sunny dark_mode