گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر

ولی ز ترک کله ضمه برسحاب زده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

گرچه وصالش نه به کوشش دهند

آن قدر ای دل که توانی بکوش

گرفته ساغر عشرت فرشته ی رحمت

زجرعه بر رخ حور و پری گلاب زده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز

کشیده وسمه و بر برگ گل گلاب زده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

سلام کردم و با من بروی خندان گفت:

که ای خمارکش مفلس شراب زده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

که کرد این که تو کردی به ضعف همت ورای

ز گنج خانه شده، خیمه برخراب زده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

وصال دولت بیدار تر سمت ندهند

که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده

شیخ بهایی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در منقبت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

سفیده دم که مسافر شدم ز ملک هرا

چو شب به همرهی کاروان بخت سیاه

ز دوستان دو سه تن بهر خیر باد رفیق

چو بحر غم همه لبریز موج ناله و آه

یکی به نوحه طرازی که کاشکی پس ازین

[...]

فصیحی هروی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - ایضا در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)

 

درین سرای پر افسوس چند باشم آه

پی سفر چو گدایان همیشه بر سر راه

نمی شود چو فلک، دور گردشم آخر

که گفته است که عمر سفر بود کوتاه؟

جهان ز شغل سفر یک دمم امان ندهد

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴۳

 

کسی برون سرازین بحربیکرانه کند

که سربه اره پشت نهنگ شانه

صائب تبریزی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۹ - د‌ر ستایش پادشاه رضوا‌ن جایگاه مغفور محمدشاه مبرور طاب ثراه فرماید

 

دو چشم باز و دوگوشم فراز مانده به راه

که‌کی بشارت فتح آید از معسکر شاه

ندانم از چه به راه اندرون بشیر بماند

گمان برم که به شیری دوچار شد ناگاه

و یا ز پویه سم بارگیش کوفته شد

[...]

قاآنی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۰ - وله

 

وزین مبارک رخ عالمی است پر برکات

بده شراب مهنا که حله البرکه

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۰ - وله

 

وز ااسنلاک چنین جشن میر چم خرگاه

ز کف به شکر فشاند لئال منسلکه

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۲ - مصیبت

 

بگو به خواهر زارت تو را چه بود گنه

که بی‌گنه شده‌ای دستگیر هر روبه

نبود قاتلت از قتل تو مگر آگه

غرص تویی ز وجود جهانیان ورنه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

همه به سینه سوزان و ناله جان کاه

زنند حلقه به دور لوای عدل اله

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

شوند فاطمه و مصطفی بهم همراه

کنند روی شفاعت به سوی عرش اله

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۸

 

با سعی و عمل کس از اجل نگریزد

با جنگ و جدل کسی بوی نستیزه

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در تسلیت فرماید

 

نگار من تن سیمین خود برخت سیاه

چنان نهفته که در تیره شب چهارده ماه

سیاه پوشید آن گلعداز و روز مرا

ز سوگواری خود کرد همچو شام سیاه

برفت چشمه حیوان درون تاریکی

[...]

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۵ - در مدح مظفرالدین شاه

 

ایا نسیم صبا ای برید کار آگاه

ز طوس جانب ری این زمان بپیما راه

ببر پیامی از چاکران درگه قدس

به آستان ملک شهریار کار آگاه

بهین شهنشه والاتبار ملک‌ستان

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode