گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱

 

برین گونه تا خور برآمد ز کوه

نیامد زبانش ز گفتن ستوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲

 

چنین گوید آن پیر دانش‌پژوه

هنرمند و گوینده و با شکوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۳

 

یکی جای دارم برین دشت و کوه

به هر جای نخچیر گشته گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۳

 

همه رزمگه کشته چون کوه کوه

به هم برفگنده ز هر دو گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۱

 

یکی آتش افروخت از تیغ کوه

پرستندهٔ آذر آمد گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۴

 

ز ساز و ز گردان هر دو گروه

زمین همچو دریا بد و گرد کوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۵

 

شکار بزرگان بدند این گروه

همه گشته از شهر ایران ستوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۵

 

نه کرپاس جایی درید آن گروه

نه مردم شدی از کشیدن ستوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۶

 

گریزند زان مرد دانش‌پژوه

گشایند لبها به بد هم‌گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۳

 

پزشک سراینده آمد به کوه

بیاورد با خویشتن زان گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۷

 

بدان تا پس پشت او زین گروه

در و دشت گردد به کردار کوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸

 

جهانجوی با رومیان همگروه

فرود آمد اندر میان دو کوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۵

 

سکندر بیامد دلی همچو کوه

رها گشته از شاه دانش پژوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۸

 

پرستنده مرد اندر آمد ز کوه

شدند اندران آگهی همگروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۸

 

خور و خواب و آرام بر دشت و کوه

برهنه به هر جای گشته گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۹

 

یکی زرد ماهی بد آن لخت کوه

هم‌انگه چو تنگ اندر آمد گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

یکی اژدهایست زان روی کوه

که مرغ آید از رنج زهرش ستوه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

بدان تا نیاید بدین روی کوه

نینجامید از ما گروها گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

یکی تخت زرین بران تیغ کوه

ز انبوه یکسو و دور از گروه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

سپاهی برین سان که هامون و کوه

همی گردد از سم اسپان ستوه

فردوسی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۴
sunny dark_mode