گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۱ - سخن دقیقی

 

بدو داد و دینار دادش بسی

خراسان بدو داد و کردش گسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۳ - سخن دقیقی

 

ازان دشت آواز کردش کسی

که جاماسپ را کرد خسرو گسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۹

 

اگر من برفتم بگفت کسی

که بهره نبودش ز دانش بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۰

 

پدر را بگوید چو بیند کسی

به بالای دژ درنمانده بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۴

 

از ایدر چو فردا به منزل رسی

یکی کار پیش است از این یک بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۵

 

که دیدست ز این پیش لشکر بسی

نکردست پیچان روان از کسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۷

 

از آن پس که اندر بیابان رسی

یکی منزل آید به فرسنگ سی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۷

 

چو نومید گردد ز یزدان کسی

از او نیک‌بختی نیاید بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۴

 

نکوکارتر زو به ایران کسی

نبودست کاورد نیکی بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۴

 

ازان پس نپیچد سر از ما کسی

اگر کام اگر گنج یابد بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵

 

نکوکارتر زو به ایران کسی

نیابی و گر چند پویی بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۰

 

همان به که گیتی نبیند کسی

چو بیند بدو در نماند بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۳

 

چو چندی برآمد نیامد کسی

نگه کرد رستم به ره بر بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱

 

به پرهیز چون بازدارد کسی

وگر سوی دانش گراید بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲

 

شود تلخ ازو روز بر هر کسی

ازان پس به گیتی نماند بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳

 

چو خون خداوند ریزد کسی

به گیتی درنگش نباشد بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۳

 

چنان شد که او شب نخفتی بسی

بیامیختی شاد با هر کسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۹

 

پس آمد سکندر سوی قادسی

جهانگیر تا جهرم پارسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۰

 

سپه را بفرمود تا هرکسی

بسازند کشتی و زورق بسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۰

 

شمار سپاهش نداند کسی

مگر باز جوید ز دفتر بسی

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۹
sunny dark_mode