×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۰
به دل گفت کاکنون ز لشکر چه باک
چه پیشم خزروان چه یک مشت خاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۴
شب تیره تا برکشد روز چاک
نیایش کنم پیش یزدان پاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶
بیفتاد رستم بر آن گرم خاک
زبان گشته از تشنگی چاک چاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶
همه تن بشستش بران آب پاک
به کردار خورشید شد تابناک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷
خروشید و جوشید و برکند خاک
ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷
بیابان همه زیر او بود پاک
روان خون گرم از بر تیره خاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰
مگر یار باشدت یزدان پاک
سر جادوان اندر آری به خاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰
یکی غار پیش آیدت هولناک
چنان چون شنیدم پر از بیم و باک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳
از ایران برآرم یکی تیره خاک
بلندی ندانند باز از مغاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶
بینداخت از پشت اسپش به خاک
دهان پر ز خون و زره چاک چاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶
برین نره دیوان بیبیم و باک
تویی آفرینندهٔ آب و خاک
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶
به یک هفته بر پیش یزدان پاک
همی با نیایش بپیمود خاک