گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰ - درویش اشرف نمد پوش فرماید

 

ترا یار نازک میان گفته ایم

بقدجان بقامت روان گفته ایم

بالباغ نازک میان گفته ایم

بپیراهن آرام جان گفته ایم

بپشمینه شلوار ظاهر کنیم

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

کتانی دگر پوش هر سال نو

(زنی نوکن ایدوست هر نو بهار)

بیفکن زخود مخفی کهنه را

(که تقویم پاری نیاید بکار)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

زیاری طمع داشتم ارمکی

بسوغات خاصی رسید از سفر

بدان دامن همت افشاندم

که تشریف اونامدم در نظر

پس از چند که جامه هدیه ام

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۴

 

گرفتم جبه در بر بصدرنج

نشستم بر سر آتش زمستان

برآمد بوی لک با خرقه گفتم

(ترا دامن هی سوزد مرا جان)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱

 

قباگر حریرست و گر پرنیان

بناچار حشوش بود در میان

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۴ - قصه دزد رخت را بشنو

 

بیک ناتراشیده در مجلسی

برنجددل هوشمندان بسی

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

چه اندازی آن صوف سرسبز را

بجائی که هرگز نروید گیا

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱

 

بنام خطا پوش آمرزگار

که ستار عیبست بر جرم کار

فکنده قبا کحلی آسمان

زفضلش ببر خلعت زرفشان

بکوه از کرم رخت خارا دهد

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۲ - درنعت نبی علیه السلام

 

دگر بر طراز نبوت درود

که در بند لبس و تکلف نبود

قبای او ادنی ببالای او

لوای دنی قدر والای او

بدست مبارک ز خلق حسن

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۳ - آغاز داستان

 

چنین خواندم از خط ابیارئی

که میخواندی نوبتی عارئی

که کمخاهمی کرد تعریف خویش

که بیشم بجاه از قماشات بیش

که از چین و ماچین فرازم علم

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۴ - بر تخت نشستن کمخا و هر یک را از جامها بشغل و عملی وابستن

 

چو بر تخت سلطان کمخا نشست

به پیشش کمر هر لباسی ببست

امیران او اطلس و صوف و خبر

منسور بلولو مزین بتبر

خشیشی و ابیاری او را وزیر

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۵ - درسر کشیدن رختها وصوف را بروی کمخا کشیدن

 

برینگونه چون دگمه چرخش نشاند

بشاهی و چون زه حکومت براند

چو رسمست کز رخت نو شادمان

ز زخمی گزندش رسد ناگهان

سرافراز اگر چند باشد کلاه

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۶ - در آگاه شدن کمخا از مخالفت آن رختها و بخود پیچیدن

 

کلاهی دو گوشی زناگه بگوش

ستاده همی بود آنجا خموش

ازان رختها این حکایت شنید

سراسر ازیشان سخنها کشید

شد آنجمله را کرد صاحب وقوف

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۷ - تعرض کردن حبر با مخیل در مجلس کمخا

 

در آن بارگه حبر آمد بپیش

بگفتا نیاریم ازین تاب بیش

که او نسبت شر بخاتون کند

سرجهل از خویش مفتون کند

مخیل بدو گفت روتن بزن

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۸ - در ایلچی فرستادن کمخا و باج از صوف و سقرلاط طلب کردن

 

چنین گفت ابیاری خسروی

که بشنو سخن چون تو شاه نوی

بسرپوش گفتند چیزی براز

نباید کشیدن چو میرز دراز

بباید فرستادن ایلچی برو

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۹ - در نشاندن صوف را بپادشاهی

 

بشاهی بشد صوف بر صندلی

نشاندند بر تختگاه ملی

برآمد بگردش همه جامها

بهر جا نوشت از بمی نامها

که ماننده دگمه در کرد جیب

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۰ - در بند کردن قباکه بایلچیکری آمده بود و غضب نمودن

 

سراسر سخنهای او باز راند

خطی چند مخفی بنزدش بخواند

بسی دسته بسته فرستاده بود

جوابش بره چشم بنهاده بود

شه صوف ماند از رسنالت شگفت

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۱ - در گریختن ایلچی از بند صوف

 

بهنگام خفتن یکی پیش بند

گریزاند ایلچی یلمه زبند

گرفتند پیراهنی در طریق

که باید بدادن بدست رفیق

بگفتا مرا خود نماندست جان

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۲ - مثل

 

چه خوش گفت درزی بیک جامه پوش

چو تشریفی میفکندش بدوش

که به در فراخی بمردن بسی

که جان پروراند بتنگی کسی

بشستن چه سودش دهد داوری

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۳ - در چریک انداختن و لشکر آوردن از اطراف

 

چریک ملابس زهر کشوری

بخواند او زبومی که بود و بری

محبر بجست ومخیل بخواند

حریری و شرب مقفل بخواند

جگن را طلب کرد از افتگون

[...]

نظام قاری
 
 
۱
۲