قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - فی المدیحه
ایا شهریاران پاکیزه دل
ز دست شما ابر و دریا خجل
بود ابر از دستتان شرمسار
بود بحر از طبعتان منفعل
ولی را وفای شما دلفروز
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳
مرا بی وفا خواند آن بی وفا
که هرگز نگوید سخن بی جفا
ز من چون رسد بی وفائی بدوست
که دشمن نبیند ز من جز وفا
ندانم صواب از خطا زین قبل
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳
چو باد خزان بگذرد بر درخت
کند پرنیان بر تنش لخت لخت
از آن پس که در باغ بلبل بساخت
ز بیجاده تاج و ز پیروزه تخت
در او تخت زرین نهاده است زاغ
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵
چو باد خزان بر درختان وزید
همه کس بموی خز اندر خزید
هوا گشت تاری و روشن شد آب
جوان گشت پیرو جهان شد شدید
بباغ اندر است آبی و نار و سیب
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۶
مرا رنج بسیار و کم روزگار
بشادی کسم نیست آموزگار
نه هستند یاران من مهربان
نه هستند خویشان من سازگار
زمانی همی نالم از یار بد
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۸
بوصل اندرون یافتم کام خویش
رهاندم ز دام غم اندام خویش
نشستم چنان چون همی خواستم
به آرام دل با دلارام خویش
نمودم بدو روی گلرنگ خویش
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۵
فراز و نشیب است روی زمین
متاز ای برادر گشاده عنان
سخن نیک بر سنج و از دل بگوی
ره راست بشناس و بی غم بران
برنج ار بکاهم ننالم ز غم
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۶
به تبریز خانه برین بر زمین؟
بکردم بدینار و در ثمین
پر از بوستانش یمین و یسار
پر از گلستانش یسار و یمین
ز بس بوی فرخار وارش هوا
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۳
ایا خسرو راد آزاده خو
ترا داده ایزد همه آرزو
نبرد هژبران چنان آیدت
که با مرغکان کودکان را لهو
عفوی تو افزون تر است از گناه
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۵
شاه زمینی و پادشاه زمانی
جز بفریدون با هیچ خلق نمانی
جد تو گرچه جهان بپیری بگشاد
تو بگشادی همه جهان بجوانی
جان ولی را همه سلامت و سودی
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مثنوی
ز نزدیک این کهتر کهتران
بنزدیک آن مهتر مهتران
سپهدار دوران ابوالیسر کوست
جگر سوز دشمن دل افروز دوست
بجسم اندر از روح بایسته تر
[...]