گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۱

 

تا سمو سر برآورید از دشت

گشت زنگار گون همه لب کشت

هر یکی کاردی ز خوان برداشت

تا پزند از سمو طعامک چاشت

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۳

 

زرع و ذرع از بهار شد چو بهشت

زرع کشتست و ذرع گوشهٔ کشت

رودکی
 

کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۹

 

باد و گردم نکرد زشتی هیچ

با دل من چرا شد ایدون زشت

زانکه خویی پلید کرد مرا

هر که را خو پلید ، هست پلشت

کسایی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۳

 

شاه غزنین چو نزد او بگذشت

چون دویزه بگردش اندر گشت

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۶

 

مرورا گشت گردن و سر و پشت

سر بسر کوفته بکاج و بمشت

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۲

 

سرد آهش چو زنگیانی زشت

که ببیزند خردۀ انگشت

عنصری
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴۱ - **‌*

 

دو رفیقند هر دو ناخوش و زشت

باز دارندت این و آن ز بهشت

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۱۴
sunny dark_mode