من ندانم که آن چه کس باشد

کز تو او را بخیره بس باشد

صفتت برتر از نفس باشد

وصف کردن ترا هوس باشد

این مرا در جهان نه بس باشد

که بدرد تو دسترس باشد

آرزوی من از جهان غم تست

هیچ کس را چنین هوس باشد؟

پیش تو چون سخن ز من گویند

[...]

تا بدین پایه دسترس باشد

هرچ ازین بگذرد هوس باشد

گر جهان فتنه گیرد از چپ و راست

و آتش و صعقه پیش و پس باشد

تو پریشان نکرده‌ای کس را

چه پریشانیت ز کس باشد؟

خونیان را بود ز شحنه هراس

[...]

دشمنش گر هزار کس باشد

زو سر تازیانه بس باشد

مال ده، گر چهار کس باشد

یک سر تازیانه بس باشد

شهر وقتی که بی‌عسس باشد

چین ابروی شحنه بس باشد

گفت: اگر در میانه کس باشد

عشق را این دلیل بس باشد

گفته‌ای: بی‌پدر چه کس باشد؟

پدر آسمان نه بس باشد؟

جان جاهل به مرغکی ماند

که گرفتار در قفس باشد

حاصل عمر آنچنان مرغی

شک ندارم که یک نفس باشد

روشن از آفتاب خواهد بود

[...]

عشق بازی مرا، هوس باشد

تا دو روزیم دست رس باشد

عمر بی عشق، جمله محنت بود

راحت من، ازین سپس باشد

دل چسان برکنم من از لب یار

[...]