بود روزی مسیح و یارانش
دانش اندوز و راز دارانش
سخن عشق را بیان میکرد
فاش میگفت و پس نهان میکرد
در میان سخن چو یارانش
خسته دیدند و اشک بارانش
خواستندش نشان عشق و دلیل
گفت: فرداست روز نار و خلیل
روز دیگر چو رخ بکار نهاد
پای بر دستگاه دار نهاد
گفت: اگر در میانه کس باشد
عشق را این دلیل بس باشد
هر که او روی در خدای کند
صلب خود را صلیبسای کند
تا تنش پای بند دار نشد
جان او بر فلک سوار نشد
چار میخ از برای تن بودست
شمع جان را فلک لگن بودست
نیست دعوی دوست بیبرهان
جان خود را زتن چنین برهان
گفتهای: بیپدر چه کس باشد؟
پدر آسمان نه بس باشد؟
آنکه او مرده زنده داند کرد
دشمنش مرده چون تواند کرد؟
زنده کن را چگونه شاید کشت؟
چو بگوید: بکش، بباید کشت
چون به معنی قوی شود دل تو
از زمین بر فلک برد گل تو
گرندانی که چیست این پایه؟
بنگر حال شبنم و خایه
چون شود مغز جانفزون از پوست
پوست را راست میبرد سوی دوست
هرچه این جات بیگمان باشد
چون به آنجا رسی همان باشد
هوسست و هوی، که فانی جست
عقل و جان جوهر معانی جست
علم جزوی، اگر ز دل خوانی
همه کلی شوند و روحانی
از چنین علم دل شود همه بین
وز دگر علم شور و دمدمه بین
علم اگر بهر روشنی باشد
روشنی بخشد و هنی باشد
تیرگی علم پیچ برپیچست
کش بکاوند و هیچ در هیچست
بیمیانجی سخن خرد گوید
هرچه گفت از خدای خود گوید
زر و سیمی که دزد داند برد
پاستوری که زود میرد و مرد
همره نفس بر فلک نرود
زانکه آنجا گمان و شک نرود
بگذرد زین سراچه فانی
که به دام غرور درمانی
چند گویم ترا به سرو به جهر؟
که طلب کن ز علم و دانش بهر
نازنینی و ناز پرورده
شیر پستان حور عین خورده
خویشتن را به جهل خوار مکن
دست با دیو در کنار مکن
پرکن از عقل چشم و گوشی چند
دوستی گیر با سروشی چند
تا چو روز اجل فراز آید
باشد آنچت بکار باز آید
غرقهخواهی شدن مکن زشتی
که در افتادت آب در کشتی
تا ز معنی فرشته وش نشوی
از حضور فرشته خوش نشوی
هر که زینجا نبرد بینایی
نرود بر سپهر مینایی
چو ز دیوان تهی شود سرتو
ملک آمد شدن کند بر تو
روشنان فلک بکار تواند
همه در بند انتظار تواند
تو فرو داده تن به تاریکی
گشته چون موی سر ز باریکی
نفس خود را بکش، نبرد اینست
منتهای کمال مرد اینست
کی شود چون مفارقات بلند؟
کرده نفس مفارق اندر بند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، حضرت مسیح و یارانش در مورد عشق و معانی عمیق آن صحبت میکنند. مسیح به یارانش میگوید که عشق واقعی با فراق میآید و کسی که در راه خداوند گام بردارد، جانش برتر از جسمش خواهد بود. او همچنین به اهمیت علم و معرفت اشاره میکند و تأکید میکند که علم واقعی باید به روشنایی و آگاهی منتهی شود. در ادامه، مسیح هشدار میدهد که انسانی که به جهل و غرور گرفتار شود، نمیتواند به معرفت واقعی برسد. او بر لزوم از بین بردن موانع و جهل تاکید میکند و به اهمیت ارتباط با خدا اشاره دارد. در نهایت، او به مفهوم مرگ و زندگی جاودان اشاره میکند و میگوید که تنها انسانهای آگاه و پاک میتوانند از این دنیا به دنیای بالاتر منتقل شوند.
هوش مصنوعی: روزی مسیح و یارانش در حال یادگیری بودند و رازهایی را در دل خود نگه میداشتند.
هوش مصنوعی: عشق را به وضوح بیان میکرد، ابتدا بدون هیچ پنهانی دربارهاش صحبت میکرد و سپس آن را مخفی میکرد.
هوش مصنوعی: وقتی دیدند که دوستانش در صحبت کردن خسته شدهاند و اشک در چشمانش جمع شده است، دلشان به حال او سوخت.
هوش مصنوعی: او در پاسخ به درخواست نشانی از عشق و دلیلی برای آن، گفت که فردا روزی است که ناری و خلیلی در آن خواهد بود.
هوش مصنوعی: روز بعد که صورتش را به کار گذاشت، پا بر روی دستگاه دار گذاشت.
هوش مصنوعی: او گفت: اگر در دل کسی عشقی وجود داشته باشد، همین کافی است که نشان دهد عشق واقعی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که رو به سوی خدا داشته باشد، سختیها و مشکلاتش را مانند صلیب به دوش میکشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدن او در قید و بند دنیا بود، روحش به سیر و پرواز در آسمان نرسید.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که بدن انسان مانند چهار میخ است که جان را نگه میدارد، و آسمان همچون ظرفی است که روح را در خود دارد.
هوش مصنوعی: دعوای عشق بدون دلیل و مدعا نیست، باید جان خود را از تن جدا کرد و این را ثابت کرد.
هوش مصنوعی: تو پرسیدهای که بدون پدر چه کسی وجود دارد؟ آیا پدر آسمان کافی نیست؟
هوش مصنوعی: کسی که معتقد است مرده میتواند زنده شود، چگونه میتواند دشمنش را مرده بداند؟
هوش مصنوعی: اگر بگویند که کسی باید بمیرد، باید آن را پذیرفت و عمل کرد.
هوش مصنوعی: وقتی دل تو قوی و شاداب شود، گل تو از زمین به آسمان میرود.
هوش مصنوعی: این بیت به توجه به وضعیت و حال آنچه که در ظاهر به نظر میرسد، اشاره دارد. از شاعر خواسته شده که به حال و هوای شبنم و خایه نگاه کند و دربارهی ارزش و جایگاه آنها فکر کند. به نوعی، این بیانگر مقایسه و تفکر عمیق دربارهی زیبایی و حقیقت زندگی است.
هوش مصنوعی: وقتی که مغز و جان انسان از ظواهر و ظاهرها فراتر رود، آنگاه پوست و ظواهر را به سوی دلدادگان و معشوقان میبرد.
هوش مصنوعی: هرچه در اینجا به وضوح و یقین وجود دارد، هنگامی که به آنجا برسی، همان را تجربه خواهی کرد.
هوش مصنوعی: خواسته و آرزوهای تو، دلبستگی و جنون است که در پی چیزهای زودگذر و فانی هستی، در حالی که عقل و جان در جستجوی عمق و معنا هستند.
هوش مصنوعی: اگر علم جزئی را با نیت و عمق مطالعه کنی، میتواند به درک کلی و روحانی منجر شود.
هوش مصنوعی: از چنین دانشی، دل به روشنایی میرسد و همه چیز را میبیند، اما از دانشی دیگر، فقط هیاهو و فریاد به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: علم اگر به منظور روشنگری باشد، بر آگاهی و آگاهی بخشی افزوده و باعث سعادت و خوشحالی میشود.
هوش مصنوعی: علم و دانش مانند تاریکی پیچیده و در هم است، به گونهای که هرچه بیشتر تلاش کنیم، به هیچ چیز واقعی دست نمییابیم.
هوش مصنوعی: بدون واسطه و میانجی، خرد انسان به بیان میآید و هر چیزی که بگوید، از خداوند خود خواهد گفت.
هوش مصنوعی: زر و سیمی که دزد میتواند به راحتی آن را بدزدد، برای چوپانی که زود از دنیا میرود و دچار مشکلات است، ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: همراه با نفس به آسمان نمیرود، زیرا در آنجا نه گمان وجود دارد و نه شک.
هوش مصنوعی: این دنیا، که جایی زودگذر و فانی است، از دست میرود و نمیتوان به امیدهای کاذب و فریبندهاش دل بست.
هوش مصنوعی: چند بار باید برایت بگویم که به زیبایی و ناز این دختر بپردازم؟ بهتر است به دنبال علم و دانش باشی.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو که با محبت و نیازی خاص بزرگ شدهای، همچون کسی هستی که از شیر حوریان تغذیه شده است.
هوش مصنوعی: خودت را به نادانی و ignorance کوچک و بیارزش نکن و در کنار افرادی که ناپاک و بد هستند، قرار نگیر.
هوش مصنوعی: از عقل و درک خود بهرهمند باش و چند نفر دوست خوب پیدا کن که مانند سروهایی با وقار و زیبا باشند.
هوش مصنوعی: زمانی که روز مرگ تو برسد، چیزهایی که در طول زندگی برایت مفید بودهاند، به کارت میآید.
هوش مصنوعی: به دنبال خواستههای بیمورد و ناپسند نرو، مانند کشتی که در آب غرق میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از درک زیبایی روحنواز (فرشتهوش) غافل شوی، هرگز از وجود فرشتههای خوشحال و زیبا لذت نخواهی برد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از اینجا توانایی بینایی نداشته باشد، نمیتواند به آسمان زیبا و دلانگیز دست یابد.
هوش مصنوعی: زمانی که از دیوانگی و آشفتگی ذهنی رها شوی، آنگاه روشنایی و آرامش به زندگیات وارد میشود.
هوش مصنوعی: در آسمان، روشنیها میتوانند همه چیز را در انتظار نگه دارند و درگیر کنند.
هوش مصنوعی: تو خود را در تاریکی فرو بردهای، مانند مویی که به خاطر نازکی در فضای تنگ و تاریک قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: خود را از خواستهها و نفسپرستی دور کن، زیرا این کار نشاندهندهی اوج شرافت و انسانیت است.
هوش مصنوعی: کی میرسد زمانی که جداییها بلند شوند؟ نفس در بند جداییها گرفتار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.