گنجور

 
سعدی

گر جهان فتنه گیرد از چپ و راست

و آتش و صعقه پیش و پس باشد

تو پریشان نکرده‌ای کس را

چه پریشانیت ز کس باشد؟

خونیان را بود ز شحنه هراس

شبروان را غم از عسس باشد

راستی پیشه گیر و ایمن باش

که رهانندهٔ تو بس باشد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
نظامی

تا بدین پایه دسترس باشد

هرچ ازین بگذرد هوس باشد

شاه نعمت‌الله ولی

جان جاهل به مرغکی ماند

که گرفتار در قفس باشد

حاصل عمر آنچنان مرغی

شک ندارم که یک نفس باشد

روشن از آفتاب خواهد بود

[...]

ترکی شیرازی

عشق بازی مرا، هوس باشد

تا دو روزیم دست رس باشد

عمر بی عشق، جمله محنت بود

راحت من، ازین سپس باشد

دل چسان برکنم من از لب یار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه