گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - صفت پری بانی

 

روز دیگر عتابها کردست

سعد و کرا به یاری آوردست

مسعود سعد سلمان
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۲

 

به خدایی که با بزرگی او

چرخ با آنچه اندرو خردست

که مرا پای در رکاب سفر

دست بوسیدن تو آوردست

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۵ - مطایبه

 

دوش در خواب من پیمبر را

دیدمش کو ز امت آزردست

گفتمش ای بزرگ چت بودست

طبع پاک تو از چه پژمردست

گفت زین مقر یک همی جوشم

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

 

ورنه بینی که نقش بس خرد‌ست

باد ازین گونه گل بسی برده‌ست

نظامی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - وله ایضا

 

چون چناری میان تهیست فلان

که همه آبها زین خوردست

از درون خالی از برون بی بر

وانگه از حرص پای تا سردست

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۲

 

پدرم بندهٔ قدیم تو بود

عمر در بندگی به سر بردست

بنده‌زاده که در وجود آمد

هم به روی تو دیده بر کردست

خدمت دیگری نخواهد کرد

[...]

سعدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۰ - در توحید

 

صفتش در هزار و یک پردست

وز حساب آن هزار و یک فردست

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

بر خود آن هم کرشمه ئی کردست

لیک ما را بهانه آوردست

ابن یمین
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷

 

گرمرا زلفت اوفتد در دست

نکنم کوته ازتو دیگر دست

گرچه من هم نمی رسم شادم

که بزلفت نمی رسد هر دست

خاک پای تو گوهریست عزیز

[...]

سیف فرغانی
 
 
sunny dark_mode