گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹ - در تهدید

 

آفتاب سخا حمیدالدین

دور از مجلس تو مرگ فجا

نی شکر گفته‌ای و می نرسید

شاعرم هم به مدح و هم به هجا

... خر یاد می‌کنم لیکن

[...]

انوری
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات

 

زاهد اندر میان خوف و رجا

عارف الحق طارفوق حجی

مولانا
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۶ - مناجات

 

از کجا ما و این جهان ز کجا

چون که داریم جای در بیجا

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۳ - در بیان آن که آدمی اوست که ممیز باشد تا تواند فرق کردن میان حق و باطل و دروغ و راست و قلب و نقد. از این رو می‌فرماید پیغامبر علیه السلام که اَلمُؤْمِنُ کَیِّسٌ ممیزٌ. در هر که تمیز باشد به نقش ظاهر فریفته نشود همچنانکه صراف به نقش درم و سکهٔ آن فریفته نمی‌شود، مردان حق صرافان‌اند نقد را از قلب و حق را از باطل میدانند و جدا می‌کنند و در تقریر آنکه مدح اولیاء میکردم شیطان از سر رهزنی که خلق اوست گفت از مدح دیگران تو را چه فایده و خواست که مرا از آن طاعت باز دارد. همچنانکه به شخصی که دایم یا رب میگفتی گفت چند یا رب میگوئی، چون تو را لبیکی جواب نمیرسد بدین طریق آن رهرو را از راه برد تا سال‌ها از ذکر و طاعت بماند. بعد مدت‌ها از حق تعالی بوی خطاب رسید که ترک یا رب گفتن چرا کردی. گفت از آن که لبیک جواب نمیرسید. حق تعالی فرمود که آن یا رب گفتن تو عین لبیک گفتن من است، آخر من تو را بر آن میدارم که یا رب میگوئی و اگر چنین نیست دیگران چرا نمیگویند. پس به خود آمد و دانست که آن منع مکر شیطان است. باز بر سر رشته افتاد و به یا رب گفتن مشغول شد

 

این سخنها برد ترا آنجا

که بود آن ورای خوف و رجا

سلطان ولد
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

گر بدی آن صفا همیشه بجا

دل نماندی میان خوف و رجا

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

یا بود شهوتش هنوز بجا

مانده اندر میان خوف و رجا

آذر بیگدلی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴ - گفتار سوم سبب نظم کتاب

 

هرچه آمد به‌دست از هرجا

همه شد خرج و هیچ نیست بجا

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال

 

نیستم من دریغ مرد هجا

گرچه باشد هجا به وقت‌، بجا

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode