سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - سوگند دروغ
عمر عاشق از املاک اجل فخرالدین
پنبه دزدید و ندانست که آن بگزاید
خورد سوگند و از آن شومی سوگند دروغ
پنبه شد رشته و از . . . ونش برون میآید
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
شاهد شاعر اگر مسخره باشد شاید
زانکه از شاعر و از مسخره بزم آراید
؟لی و ژاژی این میخورد آن میخاید
چون شود طبع خوش این میهلد آن می . . . اید
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
ده برون کن که اگر دیرتر آنجا پاید
هر زمان بر هوس او هوسی بفزاید
وی چو در مجلس تو مرغ مسمن خاید
ماهی زنده به . . . ون جای دگر خوش باید
پیش ما آید و انگشت بگه آلاید
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۶ - در تقاضای انعامی که حواله شد و نیافت فرماید
مفتی شرع کرم عاقلهٔ ملت جود
آنکه از مادر احرار چنو کم زاید
فتوی بنده چو از روی کرم برخواند
حکم فتوی بکند مشکل آن بگشاید
خواجهای بندهٔ خود را نه به تکلیف سؤال
[...]
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۳
روز گم گشتن فرزند مقادیر قضا
چاه دروازهٔ کنعان به پدر ننماید
باش تا دست دهد دولت ایام وصال
بوی پیراهنش از مصر به کنعان آید
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸
ماهروی من اگر پرده ز رخ بگشاید
فلک از عکس ویم ماه دگر بنماید
گر ببیند رخ چون آتش رخشنده در آب
دل خود را چو دل خلق جهان برباید
چون رقم بر بقم از نیل صبوحیش زنند
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴۶
برو ایدوست مپندار که اندر همه عمر
از خط و شعر ترا هیچ گره بگشاید
شعر و خط نیست متاعی که بهائی آرد
با تو گویم که چرا تا عجبت ننماید
مصطفی از همه کس بود بدان قادرتر
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۲
ای وزیری که دلت همت اگر در بندد
گره عقد ز ابروی فلک بگشاید
قدم همت تو تارک کیوان سپرد
چنبر طاعت تو گردن گردون ساید
در زمان قلمت زهره ندارد بهرام
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۳
دیگر آن است که محبوب جهان سقری شاه
آمد از بندگی شاه که میفرماید
رو بگو بنده دیرینه ما سلمان را
که بخواه از کرمم هر چه تو را میباید
بنده بر حسب اشارت طلبی کردم و شاه
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۱
کردگارم مگر از غیب دری بگشاید
رهی از لطف به کوی تو مرا بنماید
هست امید من دلخسته که لطف و کرمش
گره از کار فروبسته ما بگشاید
پیش از این در ظلمات شب هجرم بکشد
[...]
شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵
رخ زیبای تو را آینه ای میباید
که رخت را بتو زانسان که توئی بنماید
چون نظری بر رخ زیبای تو می اندازم
حسن مجموعه تو در نظرم می آید
نیست مشاطه رویت بجز از دیده ما
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱ - مخترع
سوی میخانه به رندان خبرم باز آید
گر سوی خانه مه نوسفرم باز آید
آن جگر گوشه اگر باز نیاید چه عجب
بارها گر سوی چشم از جگرم باز آید
پرتو مهر فتد بر سرم و سایه سرو
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - استر بیعلف
ای خداوند که چون مرکب آهو تک تو
ناورد کره گر آهو همه مرکب زاید
مرکبی دارم و از حسرت یک مشت علف
بر علفزار فلک بیند و دندان خاید
نسبتی هست چو با اسب تو او را در اصل
[...]
کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در رثاء حاج محمد جان قدسی و تاریخ فوت او
هر چه را بینم بر درد دلم افزاید
شمع اگر شعله کشد ناله بیادم آید
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸
همچو نی وصل تو هر دم که مرا یاد آید
تا نفس هست دل از درد بفریاد آید
همه عشاق ز بیداد بتان داد کشند
من همه داد کشم تا ز تو بیدار آید
ناز صیاد دلا چونتو بسی کشته بدام
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
با چنین رتبه ز مامون دغا کی شاید
که پی قتل تو انگور به زهر آلاید
وز تف زهر ز حلقوم تو خون پالاید
حضرتت هم به کسی شکوه او ننماید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳
یار بی پرده عبث پرده ز عارض نگشاید
رونما جان طلبد تا ندهی رخ ننماید
از وفا نام مبر در بر آن شوخ که با وی
هر چه مهر تو شود بیش جفایش بفزاید
لاف از عقل و دل و دین بر آن مه نتوان زد
[...]