گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۹

 

عاقلا از سر جهان برخیز

که نه معشوقهٔ وفادارست

گیر کامروز بر سر گنجی

پا نه فردات بر دم مارست

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۱

 

به خدایی که در دوازده میل

هفت پیکش همیشه در سفرست

تختهٔ کارگاه صنعت اوست

کو سواد مه و بیاض خورست

چمن بوستان نعت ترا

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۲

 

گشته‌ام بی‌نظیر تا که ترا

به عنایت به سوی من نظرست

که مرا در وفای خدمت تو

نه به شب خواب و نه به‌روز خورست

خاک سم ستور تو بر من

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - مطایبه

 

حاجبت رگ ز دست دانستم

از چه معنی از آنکه محرورست

رگ زند هرکه او بود محرور

عذر عذرت مخواه معذورست

خیری خانه گر خراب شدست

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۸ - در هجا

 

شمس را چیزکی است بر گردن

واندرور چیزها نه یک چیزست

هیچ دانی درو چه شاید بود

باش در زیر ریش او تیزست

آنچه بر گردن است ترکاج است

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - در نصیحت

 

اعتقادی درست دار چنانک

اعتمادت بدان نباشد سست

بنده را بی‌شک از عذاب خدای

نرهاند جز اعتقاد درست

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - لغزیست که در طلب خربزه گفته

 

ای کریمی که در زمین امید

هرچه رست از سحاب جود تو رست

لغزی گفته‌ام که تشبیهش

هست زاحوال بدسگال تو چست

آنچه از پارسی و تازی او

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۲ - شراب خواهد

 

ای بزرگی که جود بحر محیط

در کف چون سحاب تو بستست

مشکل و حل آسمان و زمین

در سؤال و جواب تو بستست

خبرت هست کز جماعی چند

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۴

 

تو کس خواجه‌ای و هرکه چو تو

کس دیگر کسست همچو خسست

من کس کس نیم به نفس خودم

لاجرم هرکه چون منست کسست

نسبت ما دو تن به عیب و هنر

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - در حبس مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

بوالحسن ای کسی که در احسان

وعده از رغبت تو مایوسست

دل و دستت که شاد باد و قوی

بحر معقول کان محسوسست

نکبتت عام نکبتی است کزو

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - در حضرت مخدوم بار خواهد

 

ای به همت بر آفتابت دست

آسمان با علو قدر تو پست

بهتر از گوهر تو دست قضا

هیچ پیرایه بر زمانه نبست

هیچ دل با تو بد نشد که فلک

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۸

 

انوری را ز حرص خدمت تو

چون بر آتش بود قدم پیوست

نتواند که زحمتت ندهد

گاه و بی‌گه چه هوشیار و چه مست

هست اینک ندیم حلقهٔ در

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۰ - طلب امداد مهم خود کند

 

ای بزرگی که در بزرگی و جاه

قدرت از چرخ هفتمین بیشست

عقل با دانش تو بی‌دانش

چرخ با همت تو درویشست

دیدهٔ دیدهٔ ذکاء تو است

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۱ - در مدح منصور عامر

 

هر جمال و شرف که دارد ملک

از جمال و جلال اشرافست

خواجه منصور عامر آنکه کفش

از عطا یادگار اسلافست

دخل مدحش ز شرق تا غربست

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۳

 

به خدایی که بذل جان او را

پایهٔ اولین احسانست

کمترین پایه لطف و صنعش را

باد نوروز و ابر نیسانست

که مرا در فراق خدمت تو

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۸ - حکیم در اواخر عمر از ملازمت دربار سلاطین احتراز می‌نموده، وقتی سلطان غور او را طلبید این قطعه را بدو فرستاد

 

کلبه‌ای کاندرو به روز و به شب

جای آرام و خورد و خواب منست

حالتی دادم اندرو که در آن

چرخ در غبن و رشک و تاب منست

آن سپهرم درو که گوی سپهر

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۹ - ناصرالدین طاهر را درد دندان عارض گشته انوری این قطعه هنگام عیادت او گفته و در هر بیت‌التزام لفظ دندان نموده است

 

ای به دندان دولت آمده خوش

درد دندانت هیچ بهتر هست

دارد از غصه آسمان دندان

بر که بر نفس همتت پیوست

زانکه هرگز به هیچ دندان مزد

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - امیر یوسف نام و عدهٔ عطایی کرده و وفا ننموده بود در تهدید او گفته است

 

میر یوسف سخن دراز مکش

وقت می‌بین چگونه کوتاهست

گرچه مستغنیم از این سوگند

حق تعالی گواه و آگاهست

کین چنین جود اگر بحق گویی

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - لطیفه

 

صاحبا ماجرای دشمن تو

که کسش در جهان ندارد دوست

گفته‌ام در سه بیت چار لطیف

زان چنانها که خاطرم را خوست

طنز می‌کرد با جهان کهن

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - در مطایبه

 

نشوی سرور اندرین گیتی

گرچه در هر فنیت چالاکیست

بشنو از من اگر سری طلبی

کاین سخن سر علم افلاکیست

سینه بر خاک نه مربع‌وار

[...]

انوری
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۴
sunny dark_mode