گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - تقاضای رسم

 

ای کریمی که در جهان کرم

کس چو تو صدر بنده پرور نیست

مثل طبع تو هیچ دریا نی

همچو رای تو هیچ اختر نیست

بکرم یک دو لفظ من بشنو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - تقاضا

 

ای کریمی که در جهان کرم

بخشش بی ریات عادت و خوست

میزبانی است تازه روی گفت

که همه پشت گرمی من ازوست

پشتم از خدمتت دوتاست چرا

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - مرد از عقل محترم است

 

ای کریمی که پشت چرخ فلک

پیش تو سال و مه بخم باشد

اوحد الدین جهان فضل و کرم

کت دل و دست کان و یم باشد

بخت سرویست پیش درگه تو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸ - خرابی بن و خلل سقف

 

هر که را شد فراخ سفره زیر

دانکه بر چشم او پدید آید

اصل دیوار چون خراب شود

خلل از سقف خانه بنماید

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹ - پوزش و سپاس

 

دوش عقلم که نیست گفت ای آن

کت خرد عمر بی وفا گوید

تو که در وجود تاشه فضل

از کرم مدح تو گدا گوید

دولتست ار نه ریشخند که او

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - قاروره بیمار

 

پاره‌می بخواستم ز نجیب

زان می ناب کز زبیب برند

روز دیگر غلامَکش آورد

پاره‌می که از نجیب برند

شیشه خرد بود و آبی زرد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲ - آب بجای می

 

ای بزرگی که پایه قدرت

اولش غایت کمال بود

آفتاب سعادتت آن نیست

کش پس استوار زوال بود

زین تحیت پس از دعا و ثنا

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳ - اشتیاق

 

بخدائی که چنبر گردون

حلقه میم ملک او آمد

برسولی که مصحف و تنزیل

بدل پاک او فرو آمد

که اگر بی شما مرا در چشم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴ - ذم زاد بوم

 

چند گوئی مرا که مذمومست

هر که او ذم زاد بوم کند

آنکه از اصفهان بود محروم

چون تواند که ذم روم کند؟

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵ - طالع

 

نه بکوشش درست روزی خلق

یا بجد و بجهد دادستند

از تکاپوی رزق نفزاید

ورچه هر کس دران فتادستند

مانده بی برگ و بار سرو و چنار

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸ - تهنیت عید

 

ای لقای تو عید اهل کرم

عید اضحی ترا همایون باد

گوش این چرخ از مناقب تو

چون صدف پرز در مکنون باد

رایت قدر تو چو همت تو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - این قطعه از دیگری است در مدح جمال الدین

 

شعر مخدوم من جمال الدین

که چو گل بردم سحر گه بود

آنکه از ضبط یک دقیقه آن

عقل و ادراک نیک گمره بود

لفظ و معنیش چونگل دوروی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴ - جواب مجیر بیلقانی

 

هجو میگوئی ای مجیرک هان

تا ترا زین هجا بجان چه رسد

در صفاهان زبان نهادی باش

تا سرت را ازین زبان چه رسد

چند گوئی که در دقایق طبع

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۹ - صائم الدهر

 

صائم الدهر اسبکی دارم

که بده روز روزه نگشاید

روز چون یوز خسته میخسبد

شب چو سگ پاس درهمی پاید

در رکوعست سال و مه لیکن

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۲ - ترهات

 

دوستی در سمر کتابی داشت

پیش من صفحه ازان میخواند

که فلان شخص در فلان تاریخ

بیکی بیت بدره ها بفشاند

وان دگر پادشه بیک نکته

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۶ - خامه و خط

 

ای ز خورشید رای روشن تو

جوهر عقل کرده استمداد

وی ز نوک سیاه خامه تو

برده جان عطارد استعداد

خط تو و استقامت الفش

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۶ - وظیفه

 

شاعری را اگر دهی دشنام

بر تو آنرا وظیفه پندارد

ور قفائی خورد ز تو بمثل

سر سال آن قفا طمع دارد

بر امید وظایف مردم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۸ - دروغ

 

الله الله مگرد گرد دروغ

ورچه در گردن تو یوغ بود

نکند هیچ خوب و زشت بقا

گرش بنیاد بر دروغ بود

صبح کاذب اگر چه بفروزد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۹ - صبر

 

دوستی گفت صبر کن زیراک

صبر کار تو خوب زود کند

آب رفته بجوی باز آرد

کارها به از آنچه بود کند

گفتم ار آب رفته باز آید

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - شوق

 

بخدائی که رخت عزت او

در سرای کهن نمی گنجد

وز عدم ذره بی اجازت او

در خم کاف کن نمی گنجد

کانچه اندر ضمیر شوق منست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode