گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

این چنین مشکین که زلف میرماست

چون که بی عقلیم آن زنجیره ماست

شیخ بهایی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳

 

گرد محنت به طوف منزل ماست

زهر غم تشنه ی لب ماست

برق آتش فروز جوهز کل

دود اندیشه های باطل ماست

در مبندید بر رخ رضوان

[...]

عرفی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۶

 

مغز حرف، اینکه غیر او عدم است

با وجودش بگو دگر چه کم است؟

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۴

 

این اشارت به امر فاَستَقِم است

هر چه دانی صعوبت تو کم است

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۶

 

کار آن کس حواله با کرم است

روز عدل است و معدلت حَکَم است

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

عقل چون در میان ما حکم است

گر نباشد کسی حکم، چه غم است؟!

آذر بیگدلی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

دوستان نوبت سپیده دم است

وقت صبح است و سخت مغتنم است

نرود تا دمی، نمی آید

دم دیگر که عمر از این دودم است

وقت را سیف قاطع آوردند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران

 

هرکسم‌ دید، گفت‌: محتشم‌ است

شیخ‌ابوالفضل‌ و خواجه بوالحکم است

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲ - گفتار دوم در خلقت جهان

 

آن که را همت و شکیب کم است

به گمانش که ره سوی عدم است

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

خرد و داد و راستی کرم است

کژی و جهل وکاستی ستم است

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode