×
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۸ - گفتار چهارم در صفت استاد گوید
کیست استاد آن که هم ز اول
سوی یک علم رفت و کرد عمل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۹ - در فایدهٔ علوم
پس تو ای مرد ذوفنون اجل
داد هر علم چون دهی به عمل؟
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۱ - در فضیلت شاگردی کردن
یک ز دیگر گرفته علم و عمل
همچنین تا معلم اول
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
خواندنش گرچه هست بس مشگل
داد باید به کار باری دل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
نه وظیفه شناخته نه عمل
گول و نادان و مست و لایعقل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۹ - در اخلاق و نفوس زنان
زن به هر چیز تازه بندد دل
لیک گردد ز فکر تازه کسل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۲ - درشتی کردن شوهر با زن خود
بود او نیز خانمی خوشگل
چه از او کاست اندر این محفل؟
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۰ - حکایت مرغ پیر که به دام افتاد
به گمانشان که این بزرگ سجل
خرشان را برون کشد از گل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی
گفته در سالنامهٔ کابل
ماجرای هجوم قوم مغل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
وان که باشد فرشته از اول
از ملک بگذرد به علم و عمل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی
با همه ادعا به وقت عمل
اندر افتند همچوخر به وحل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۲ - شرح تفتیش کردن مأمورین دولت در راه
این ادارهچیان دزد و دغل
همه هستند غرق مکر و حیل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
پاسبان و کلانتران محل
فرصتی یافتند بهر عمل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۵ - در طبیعت زن
شود از هر جدید و تازه کسل
جز از آن تازه کاو رباید دل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه
هست بیشک خمیرمایهٔ گل
صنع استاد کارخانهٔ کل