گنجور

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

شد ز نو سال و ماه ما قمری

بار دیگر پس از هجوم مغول

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

سال ترکی فزوده گشت بر آن

موش و گاو و پلنگ شد معمول

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۹ - در فایدهٔ علوم

 

پس تو ای مرد ذوفنون اجل

داد هر علم چون دهی به عمل‌؟

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفه‌شناسی

 

خواندنش گرچه هست‌ بس مشگل

داد باید به کار باری دل

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفه‌شناسی

 

نه وظیفه شناخته نه عمل

گول و نادان و مست و لایعقل

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۹ - در اخلاق و نفوس زنان

 

زن به هر چیز تازه بندد دل

لیک گردد ز فکر تازه کسل

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۲ - درشتی کردن شوهر با زن خود

 

بود او نیز خانمی خوشگل

چه از او کاست اندر این محفل‌؟

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

وان که باشد فرشته از اول

از ملک بگذرد به علم و عمل

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۵ - در طبیعت زن

 

شود از هر جدید و تازه کسل

جز از آن تازه کاو رباید دل

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه

 

هست بی‌شک خمیرمایهٔ گل

صنع استاد کارخانهٔ کل

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲۷
۲۸
۲۹
sunny dark_mode