×
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
مایهٔ هر چه هست از خرد است
که خرد، مایه بخش نیک و بداست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۳ - حکایت
هرکه او قانعست بار خداست
وآنکه او طامعست دانکه گداست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان
گفتم این رخنه گر ز چشم بد است
دستکار کدام دام و دد است؟
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم
گفت بر تو مرا گمان بد است
گر عذابت کنم بجای خوَد است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۵ - رفتن مولانا بجانب شام در جستجوی شمس الدین
سر این بیکران و بیحد ّ است
ناید اندر شمار بی عد ّ است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۵ - در بیان آنکه آرام گرفتن مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز با شیخ صلاح الدّین زرکوب قدس اللّه روحه العزیز و از طلب شمس الدین تبریزی عظم اللّه ذکره باز آمدن و فواید پر موائد بردن مریدان از صحبت هر دو و حسودی بعضی چنانکه در حق مولانا شمس الدین تبریزی داشتند و دشمنی آغاز کردن
هوش و گوش اندر آن طریق سد است
چون گذشتی از این دو سرا احد است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۵ - در بیان آنکه آرام گرفتن مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز با شیخ صلاح الدّین زرکوب قدس اللّه روحه العزیز و از طلب شمس الدین تبریزی عظم اللّه ذکره باز آمدن و فواید پر موائد بردن مریدان از صحبت هر دو و حسودی بعضی چنانکه در حق مولانا شمس الدین تبریزی داشتند و دشمنی آغاز کردن
عاشق او بر جمال خوب خود است
ببرد گر کسی گمان مبر که بد است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۷ - در بیان آنکه بی جهدی و عملی در حضور شیخ کار مرید گزارده میشود و بمقصود میرسد چنانکه یکی در کشتی فارغ خفته باشد ناگهان سر بولایتی میزند که اگر بخشگی رفتی ماهها بآنجا نرسیدی و دربیان آنکه شیخ صلاح الدین عظم اللّه ذکره ولد را فرمود که بجز از من شیخی را نظر مکن که شیخ راستین منم که صحبت شیخان دیگر زیان مند است زیرا نظر ما آفتاب است و مرید سنگ لابد که سنگ قابل در نظر آفتاب لعل شود و نظر ایشان سایه است چون سنگ قابل از نظر آفتاب در سایه رود لعل نشود.
صحبت شیخ به ز ذکر خداست
زانکه از او نیست آن صفات جداست
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۷۸ - در معنی این حدیث که «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک»؛ این تن را که دوستتر از همه میداری و بر وی لرزی از او قویتر دشمنی نداری
شحنه و نایب خدا خرد است
شحنهٔ دیو نفس شوم بد است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۱ - در بیان آنکه اولیاء اسرار حقاند و هر که به سرّ خدای عشق بازی کند با خدای کرده باشد، به کسی دیگر نکرده باشد. پس از این روی حق تعالی عشقبازی به خود میکند همچنانکه به مصطفی علیهالسّلام میفرماید که «لولاک لما خلقت الافلاک» اگر تو نمیبودی آسمان و زمین را نمیآفریدم یعنی برای آن آفریدم که «تا من که خدایم پیدا شوم» چنانکه میفرماید «کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف» گنجی بودم پنهان خواستم که پیدا شوم. هرکه زیرک است و عاقل داند که این هر دو سخن یکی است
راه مردان ورای نیک و بد است
بی قدمشان سفر ز خود به خود است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۸ - در بیان آنکه طلب دو است و راه نیز دو، سید برهانالدین محقق را رضیاللّه عنه پرسیدند که «راه را پایان هست یا نی؟» فرمود که «راه را پایان هست اما منزل را پایان نیست زیرا سیر دو است یکی تا خدا و یکی در خدا؛ آنکه تا خداست پایان دارد زیرا گذر از هستی است و از دنیا و از خود اینهمه را آخر است و پایان اما چون به حق رسیدی بعد از آن سیر در علم و اسرار معرفت خداست و آن را پایان نیست.»
ره دو نوع است یک گذر ز خود است
این چنین راه را کران و حد است
۱
۲