ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۴ - در مسافرت کردن شوهر و سپردن خانه و زن خود بهدست رفیق بدگوهر
گفت اکنون که فحش خواهی داد
گویم این راز هرچه بادا باد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم
بشنو این نکته را و دار بهٔاد
ور ز من نشنوی شنو ز استاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۳ - ا ندرز
هرکه عرض کسان دهد بر باد
دهر عرضش به باد خواهد داد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایهداری و رفتن دین
مبتذل گشت اصل و عرق و نژاد
بی اثرماند خلق وخوی ونهاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایهداری و رفتن دین
دانشوفضلوهوشو عرقو نژاد
پیش زر ناف بر زمین بنهاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایهداری و رفتن دین
عالم از یمن این بزرگ استاد
گشت خالی ز دین و اصل و نژاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۶ - حبس شدن مدیر ناهید در اتاق بهار
زان که افغانی و تخاریزاد
همه ایرانیاند و پاک نژاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۷ - شمهای از تاریخ خراسان
و آن بنای بلند داد نهاد
شد ز بیداد همگنان بر باد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی
میر باید جهان کند آباد
وطن از میر، تازه باید و شاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۵ - حکایت کسی که با پلنگ دوستی کرد و موشان را بیازرد
من شنودستم این سخن ز استاد
عهد با اوست هرچه باداباد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۱ - حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او
شاه ما بد ضعیف و سستنهاد
ما پراکنده و حریف استاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۱ - حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او
کبر و نخوت عدو کند ایجاد
وز تواضع جری شوند آحاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما
دور از زاد و رود وتوشه و زاد
آن به خرجرد و این به شمسآباد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی
معنی عدل و داد رفت از یاد
صدق و مردانگی ز قدر افتاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی
دور ساز این اراذل و اوغاد
برکن از ملک بیخ جور و فساد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۲ - شرح تفتیش کردن مأمورین دولت در راه
لب چو از قند یار بوسه گشاد
تلخی این سفر برفت از یاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۲ - شرح تفتیش کردن مأمورین دولت در راه
گشت خستو که آن پلید نژاد
زر ما برده از ره بیداد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۳ - شرح ملاقات آیرم رئیس شهربانی
گفتم این وامها بباید داد
سر بیوام بر حصیر نهاد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۷ - شعور پنهان و شعور آشکار
دادی از روی شهوت و بیداد
آبروی قبیلهای بر باد
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۷۵ - تاریخ فوت مرحوم حاج محمدکاظم المتخلص بغمگین
اوستاد سخن سرا غمگین
آنکه داد سخن سرائی داد
نور الله مضجعه عمری
زیست چون سرو در جهان آزاد
پای بند عجوز دهر نشد
[...]