نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲ - در فضیلت پیامبر اسلام
نزد آن کهش خرد نه همخوابه ست
شیر بیشه چو شیر گرمابه ست
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲۴ - این کتاب به فرمان دابشلیم رای هند جمع شده
نور موسی چگونه بیند کور؟ !
نطق عیسی چگونه داند کر؟ !
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴
از دنائت شمر قناعت را
همّتت را که نام کردهست آز؟
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۷
نسبت از خویش کنم چو گهر
نه چو خاکسترم کز آتش زاد
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱۴
نکند باز عزم صلح ملخ
نکند شیر قصد زخم شگال
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۵ - حکایت باخه و دو بط
نیک خواهان دهند پند ولیک
نیک بختان بوند پند پذیر
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴۰ - حکایت غوک و مار
آب روی آب زمزم و کوثر
خاک وی خاک عنبر و کافور
شکل وی ناپسوده دست صبا
شبه وی ناسپرده پای دبور
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۲
سرفراز و بفرخی بگراز
لهو جوی و بخرمی میخور
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۳
گر ضمیرت بخواهدی بی شک
از دل آسمان خبر کندی
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۸
آب صافی شده ست خون دلم
خون تیره شدست آب سرم
بودم آهن کنون ازو زنگم
بودم آتش کنون ازو شررم
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۸
گر زبان تو راز دارستی
تیغ را بر سرت چه کارستی؟
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۸
کز ضعیفی دست و تنگی جای
نیست ممکن که پیرهن بدرم
گشت لاله ز خون دیده رخم
شد بنفشه ز زخم دست برم
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۴
نه بذاذر بود بنرم و درشت
که برای شکم بود هم پشت
چو کم آمد براه توشه تو
ننگرد در کلاه گوشه تو
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۵
نشود شسته جز به بیطمعی
نقشهای گشادنامه عار
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۳
نرسد عقل اگر دو اسپه کند
در تگ وهم بی غبار ملک
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۳
نشوم خاضع عدو هرگز
ورچه بر آسمان کند مسکن
باز گنجشک را برد فرمان؟
شیر روباه را نهد گردن؟
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۳
هرکجا حزم تو فرود آید
برکشد امن حصنهای حصین
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۵ - خرگوشی که ادعای رسولی ماه کرد و پیلان
دیو کانجا رسید سر بنهد
مرغ کانجا رسید پر بنهد
نرود جز ببدرقه گردون
از هوا و زمین او بیرون
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۲ - حکایت زاهد و دزد و دیو
صلح دشمن چون جنگ دوست بود
که ازو مغز او چو پوست بود
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۳ - حکایت درودگر و زن خیانتکارش
در دهان دار تا بود خندان
چون گرانی کند بکن دندان
هرکجا داغ بایدت فرمود
چون تو مرهم نهی نداردسود