گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح سفینه النجات حلال مشکلات امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

روی حق روی حق نمای علیست

علی (ع) آئینهٔ خدای علیست

بولای علی (ع) قسم ایمان

به خدای علی (ع) ولای علیست

شب معراج شد لقاءالله

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

شاه اورنگ انماست علی

حق و حق بین و حق‌نماست علی

ید حق عین حق لسان حق است

پای تا سر همه خداست علی

اسم اعظم طلسم موجودات

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در مدح شاه انس و جان مولی الموالی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

مظهر کبریا علی است علی

خالق ماسوی علی است علی

کبریائی یکی خجسته رداست

و اندرون ردا علی است علی

گر بری در سرای وحدت راه

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

مدتی بود در سرای وجود

چشم من خیره بر لقای وجود

داشتم خوش به دیدهٔ عبرت

سیر بستان با صفای وجود

می‌شکفتم چون غنچه می‌دیدم

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳

 

در ازل علم و قدرت یزدان

ریخت خوش طرح عالم امکان

علم چون هست و قدرت اندر کار

کار انجام یابد و سامان

هنری نیست اندر آن بی این

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

 

داده ام جا به سر هوای تو را

می زنم بوسه خاک پای تو را

سر من جان من بلاگردان

قد سر تا به پا بلای تو را

خواه بنواز و خواه بگدازم

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

ساقیا بی تکلف آر شراب

بین الا حباب تقسط الآداب

با شتاب آرمی درنگ مکن

که بود عمر درگذر به شتاب

ای که افسوی عمر رفته خوری

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

ساقیا بی تکلف آر شراب

بین الا حباب تقسط الآداب

با شتاب آرمی درنگ مکن

که بود عمر درگذر به شتاب

ای که افسوی عمر رفته خوری

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸

 

شکر می‌ریزد از دیوان حافظ

زهی نطق شکر افشان حافظ

متاع معرفت گر کس بخواهد

بگو آن می‌خر از دکان حافظ

بیانش جانمحض و محض جانست

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸

 

جز رخ دلستان نمی بینم

هیچکس غیر آن نمی بینم

کی کنم چارهٔ غمش که دمی

از غم او‌ام ان نمی بینم

ور بخواهم عنان خودگیرم

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - حکایت

 

داد درویشی از ره تمهید

سر قلیان خویش را به مرید

گفت از دوزخ ای نکو کردار

قدری آتش بروی آن بگذار

بگرفت و ببرد و باز آورد

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۷۵ - تاریخ فوت مرحوم حاج محمدکاظم المتخلص بغمگین

 

اوستاد سخن سرا غمگین

آنکه داد سخن سرائی داد

نور الله مضجعه عمری

زیست چون سرو در جهان آزاد

پای بند عجوز دهر نشد

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۸۴ - تاریخ

 

دوش در خانقه ز درویشی

بگرفتم سراغ انشائی

گفت ای یادهٔ تجلی پیر

دوش پر شد ایاغ انشائی

گشت تا صبح حشر زیر لحد

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۹۲ - تاریخ مدرسه مرحوم حجته در قم

 

حجه آن حجه شریعت ودین

که مؤبد شد از خدای علیم

آن وجد یگانه کز مثلش

مادر روزگار مانده عقیم

ساخت او بهر طالبان علوم

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۹۳ - تاریخ مسجد ستاری

 

ساخت ستاری این عبادتگاه

بافت الحق حیات بعد از موت

داعی حق در آن همی خواند

خلق را سوی حق به اعلی صوت

با ندا گو صغیر تاریخش

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۹۴ - تاریخ

 

سصید و سی و سه ز بعد هزار

شب ز وحشت کسی نمیخوابد

در ده و شهر و قریه از باران

کاخ معمول کس نمی یابد

آفتاب ار شود پدید از ابر

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۰۵ - قطعه در تجلیل روزی که آنرا روز شعر نامیده‌اند

 

بهر تجلیل روز شعر‌ امروز

جشنی‌ آماده در صفاهانست

مرحبا اهل ذوق و شعر و ادب

که نشاط جهان از ایشانست

نیست حاجت بسیر گلشنشان

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - قطعه

 

این شنیدی که نکته پردازی

پی تحقیق با ظریفی گفت

چیست شیرین‌تر از عسل گفتا

اگر آید بدست سرکهٔ مفت

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - قطعه

 

هست ثابت که اهل عرفان نیست

هرکه ثابت به عهد و پیمان نیست

شرط ایمان درستی قول است

هرکه را قول نیست ایمان نیست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - قطعه

 

ای همه باد و خاک و آتش و آب

چه عجب‌گر تو را تعب باشد

تو که از پای تا سر اضدادی

بی‌تعب بودنت عجب باشد

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode