گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣

 

از برای دو چیز جوید و بس

مرد عاقل جهان پر فن را

یا از آن سر بلند گردد دوست

یا کند پایمال دشمن را

و آنکه میجوید و نمیداند

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶

 

ای بسا دوستان که بگزیدم

تا بدیشان بمالم اعد را

راستی را بسعیشان ایام

داد مالش ولی بسی ما را

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٩

 

عزلت و انزوا و تنهائی

برهانندت از هزار بلا

رسته از دام هر زبون گیری

زینچنین حالها بود عنقا

گوشه ئی و جریده ئی که در او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١

 

گر خرد یار تست ابن یمین

بر طرب نه بنای کارت را

زانکه چندان تفاوتی نکند

بد و نیک تو کردگارت را

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٢

 

گنهی میکنم کنون پنهان

ایزد آنرا نمیکند پیدا

کرم ذوالجلال ازین بیش است

که کند یاد آن بروز جزا

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴

 

قطعه ئی نزد من رسید امروز

از سخنهای قدوه الشعرا

مرتضی افضل و یگانه دهر

فخر سادات و زبده النقبا

آن سخن پرور هنر گستر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٧

 

منم ابن یمین که نتوان کرد

جز بمن انتساب شعر مرا

در میان سخنوران باشد

فضل فصل الخطاب شعر مرا

نتوان کرد نسخ تا به ابد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣١

 

هر که در مال میکند ضنت

سعی در جمعش ار بود تنها

غلطست آنکه میکند نادان

ناپسند آید آن بر دانا

جمع تنها نه ضنتی باشد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۴

 

ایخدیوی که عهد دولت تو

هست چون در زمان عمر شباب

در زمین حزم تو سرشته درنگ

در فلک عزم تو نهاده شتاب

روز ظالم ز تیغ معدلتت

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٧

 

هست همچون نمونه سخنت

ز آنچه داری تو در بدن محجوب

کر درونت بد است گفتت بد

ور درون تو خوب گفتت خوب

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٢

 

آفت مرد چون ز شهرت اوست

خنک آنکس که خامل الذکرست

زانکه در مجلس اکابر عصر

ناقص القول کامل الذکرست

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٠

 

آصف ملک عز دولت و دین

داد یزدانت چون سلیمان بخت

پیش پیرانه رای انور تو

نوجوانی است بنده فرمان بخت

مشکلات زمانه حل کردی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶١

 

ایکه در جمع مال می بینم

از همه چیزها فزون هوست

گر نگردی ز مال بر خوردار

در زمانی که هست دسترست

پیش من همچو روز معلوم است

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٢

 

ایدل اندر جهان کریم مجوی

کاندرین عهد آن نخواهی یافت

جز کرم کیمیا و عنقا را

ثالثی در جهان نخواهی یافت

چون مسمی ندارد این اسما

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶

 

ایزدا مستحق عفو توأم

ز آنکه من بنده را گناه بسیست

نه تو خود را عفو همیدانی

پس برین قول بیخلاف بایست

عفو کردن پس از گناه بود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠

 

ایدل هوشیار اگر چه سپهر

با تو در شیوه مواسا نیست

مخور انده که با همه تنها

هستش اینحال با تو تنها نیست

کیست باری سپهر هرزه روی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵

 

آشنائی خلق درد سرست

معتکف باش تا ندانندت

گرد هر در مگرد بهر طمع

ورنه چون سگ ز در برانندت

گر شوی گوشه گیر چون ابرو

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٩۶

 

تو ز من برتری اگر جستی

گفت آنکو ز حالت آگاهست

گر چه فخرست ظن مبرکه بدین

دست عارت ز عرض کوتاهست

نه که تبت یدا ابی لهب است

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٠۵

 

چون سفیهی زبان دراز کند

که فلانکس بفسق ممتازست

فسق او زین بیان یقین نشود

واین باقرار خویش غمازست

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٠٨

 

حالت مال و علم اگر خواهی

تا بدانی که هر یکی چونست

مال دارد چو بدر روی به کاست

علم چون ماه نو در افزونست

رفع را بین که حق ادریس است

[...]

ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۱۰
sunny dark_mode